چهارشنبه, می 15, 2024
مسیح نامه

امام، یگانه دوران (قسمت اول)


السّلام علی غوث اللّهفان

و من صارت به ارض خراسان، خراسان

السّلام علی قرَّة عین فاطمة سیدة نساء العالمین

السّلام علی البهجة الرّضویة و الاخلاق الرّضیة

و الغصون المتفرّعة عن الشجرة الاحمدیة

سلام بر فریاد رس پریشان دلان

و سلام بر آن که به وجود او سرزمین خراسان، خراسان گشت

سلام بر روشنی چشم فاطمه، سیده بانوان جهان

سلام بر آن تابندگی و شادابی رضوی و اخلاق پسندیده

و آن شاخسارهای برآمده از درخت احمدی

امام جواد علیه السلام

بحار الانوار 53/102

ما در این سایت، کوشیده ایم تا مقام و منزلت خدادادی اوصیاء پس از انبیاء علیهم السلام را متذکر شویم که آنان نگاهبانان راه انبیاء و هادیان خلق به صراط مستقیم الهی بوده اند و می باشند. در اینجا  گفتاری از  آقا علی بن موسی الرضا علیه السلام را که لقب نادرٌ جامعٌ به آن داده شده است و به معنای گفتاری ست نادر که به تنهایی جمیع جهات اعتقادی را در بر می گیرد ارائه می نمائیم و آرزوی آن داریم تا به همراه کبوتران حرمش از سفره علم و معرفتش دانه هایی بر چینیم. خوشا به سعادت آن کبوترقلب هایی که هر روز با امیدی سبز در قفس های سینه ها می تپند و در انتظار پروازی سپید خون می گریند.

عبد العزيز بن مسلم گويد: ما با امام رضا عليه السلام در مرو بوديم. در بدو ورودمان(به مرو)، روز جمعه‏ در مسجد جامع گرد آمدیم. (حضار) موضوع امامت را مورد بحث قرار دادند و اختلاف بسيار مردم را در آن زمينه بازگو مي كردند. من خدمت سرورم(امام رضا علیه السلام) رفتم و گفتگوى مردم را در بحث امامت به عرضشان رسانيدم. حضرت رضا علیه السلام لبخندى زدند و فرمودند:

 اى عبد العزيز اين مردم جهالت ورزیدند و از آراء شان فريب خورده اند. همانا خداى عز و جل پيغمبر خويش صلی الله علیه و آله را قبض روح نفرمود تا دين را برايش كامل كرد و قرآن را بر او نازل فرمود كه تبيان هر چيز در آنست. حلال و حرام و حدود و احكام و تمام احتياجات مردم را کاملا در قرآن بيان كرده است و فرموده است: مَّا فَرَّطْنَا فىِ الْكِتَابِ مِن شىَ‏ْءٍ «چيزى را در كتاب فرو گذار نكرديم» (قرآن کریم؛ سوره انعام(6)، آیه 38) و در حجة الوداع كه سال آخر عمر پيامبر صلی الله علیه و آله بود اين آيه را نازل فرمود: الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتممْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتىِ وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْاسْلَامَ دِينًا «امروز دين شما را كامل كردم و نعمتم را بر شما تمام نمودم و دين اسلام را براى شما پسنديدم»  (قرآن کریم؛ سوره مائده (5)، آیه 3) و امر امامت از تمامیت دين است (تا پيامبر صلی الله علیه و آله جانشين خود را معرفى نكنند تبليغش را كامل نساخته اند) و پيامبر صلی الله علیه و آله از دنيا نرفتند تا آنكه براى امتشان معالم و نشانه‏هاى دينشان را بيان كردند و راه ايشان را روشن ساختند و آنها را ترک نمودند در حالی که در مسیر و  قصد راه حق بودند و على علیه السلام را بعنوان عَلَم و امام منصوب كردند و هیچ چیز از آنچه که امت به آن احتیاج دارد را فرونگذاشتند مگر آنکه آن را بیان فرمودند. پس هر كه گمان كند خداى عز و جل دينش را كامل نكرده است قرآن را رد كرده و هر كه قرآن را رد كند به آن كافر است.

مگر مردم مقام و منزلت امامت را در ميان امت ميدانند تا اختیار و انتخابشان در این امر روا باشد. همانا امامت قدرش والاتر و شأنش عظیم تر و منزلتش عالي تر و جانبش منيع تر و عمقش فروتر از آنست كه مردم با عقل خود به آن رسند يا با آرائشان آن را دريابند و يا به انتخاب خود امامى منصوب كنند. همانا امامت را خداى عز و جل بعد از نبوت و خُلَّت در مرتبه سوم به ابراهيم خليل عليه السلام اختصاص داد و به فضيلت امامت شرافتش داد و به آن نامش را بلندمرتبه ساخت و فرمود: إِنىّ‏ِ جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا «همانا من تو را برای مردم امام قرار دادم» (قرآن کریم؛ سوره بقره(2)، آیه 124) ابراهيم خليل علیه السلام از شادي به آن عرضكرد: وَ مِن ذُرِّيَّتىِ  «از فرزندان من هم؟» خداى تبارك و تعالى فرمود: لا يَنَالُ عَهْدِى الظَّالِمِينَ  «عهد من به ظالمان نمي رسد»(قرآن کریم؛ سوره بقره(2)، آیه 124). پس اين آيه امامت همه ظالمان را تا روز قيامت باطل ساخت و آن را در ميان برگزيدگان جاری ساخت. سپس خداى تعالى ابراهيم را گرامی داشت به اینکه امامت را در فرزندان برگزيده و پاكش قرار داد و فرمود: وَ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَ يَعْقُوبَ نَافِلَةً  وَ كلا جَعَلْنَا صَلِحِينَ وَ جَعَلْنَاهُمْ أَئمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَ أَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيراتِ وَ إِقَامَ الصَّلَوةِ وَ إِيتَاءَ الزَّكَوةِ  وَ كاَنُواْ لَنَا عَبِدِين‏ «و اسحاق، و علاوه بر او، يعقوب را به وى بخشيديم و همه آنان را مردانى صالح قرار داديم! و آنان را امامانی قرار داديم كه به فرمان ما هدايت مى‏كردند و انجام كارهاى نيك و برپاداشتن نماز و اداى زكات را به آنها وحى كرديم و تنها ما را عبادت مى‏كردند. »  (قرآن کریم؛ سوره انبياء(21)، آیه 72 و 73) پس امامت از ذریه او خارج نشد و در قرون متوالى برخی آن را از برخی به ارث مي بردند تا خداى تعالى آن را به پیامبر  صلی الله علیه وآله به ارث داد و خود او جل و تعالى فرمود: إِنَّ أَوْلىَ النَّاسِ بِإِبْرَاهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَ هَذَا النَّبى وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ  وَ اللَّهُ وَلىّ الْمُؤْمِنِينَ‏ «همانا شایسته ترین مردم در انتساب به ابراهيم پيروان او و اين پيامبر و اهل ايمانند و خدا ولى مؤمنانست» (قرآن کریم؛ سوره آل عمران(3)؛ 68). پس امامت مخصوص آن حضرت بود و ایشان به فرمان خداى تعالى و طبق آنچه خدا واجب ساخته بود، آن را به گردن على علیه السلام نهادند و سپس در ميان فرزندان برگزيده او كه خدا به آنها علم و ايمان داده منتقل گشت؛ به فرموده خداوند: قَالَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْعِلْمَ وَ الْايمَانَ لَقَدْ لَبِثْتُمْ فىِ كِتَابِ اللَّهِ إِلىَ‏ يَوْمِ الْبَعْثِ «آنها كه علم و ايمان به آنان عطا شد، گويند بی تردید بنا بر كتاب خدا تا روز رستاخيز مانده اید»(قرآن کریم؛ سوره روم(30)، آیه 56). پس امامت تنها در ميان فرزندان علي ست تا روز قيامت؛ زيرا پس از محمد صلی الله علیه و آله پيامبرى نيست. پس اين نادانان چگونه براى خود امام انتخاب ميكنند! همانا امامت مقام پيامبران و ميراث اوصياء است؛ همانا امامت خلافت الله و خلافت رسول الله صلی الله علیه وآله و مقام امير المؤمنين علیه السلام و ميراث حسن و حسين عليهما السلام استهمانا امامت زمام دين و نظام مسلمين و صلاح دنيا و عزت مؤمنين استهمانا امامت ريشه بالنده اسلام و شاخه مرتفع آن ستکامل شدن نماز و زكاة و روزه و حج و جهاد و بسيار شدن فی و صدقات و امضاء اجرای حدود و احكام و نگهدارى مرزها و اطراف به واسطه امام ستامام است كه حلال خدا را حلال و حرام او را حرام می كند و حدود خدا را بپا می دارد و از دين خدا دفاع می كند و با حكمت و اندرز نیکو و حجت رسا و قاطع (مردم رابه طريق پروردگارش دعوت می نمايد.

امام مانند خورشيد طالع است كه عالم را به نور خویش روشن ساخته است و خودش در افق است به نحوى كه دستها و ديدگان به آن نرسد. امام ماه تابان، چراغ فروزان، نور درخشان و ستاره‏اي ست راهنما در شدت تاريكى‏ها و رهگذر شهرها و كويرها و گرداب درياها (يعنى زمان جهل و فتنه و سرگردانى مردم). امام آب گواراى زمان تشنگى و رهبر به سوى هدايت و نجات بخش از هلاكت است. امام آتش روشن بر بلندی ها(ی بیابان ها) (رهنماى گمگشتگان) است؛ گرمابخش سرمازدگان و رهنما در هلاكت‏گاه هاست (که) هر كه از او جدا شود هلاك شود. امام ابري ست بارنده ، بارانيست ریزان فراوان ، خورشيدي ست فروزنده، آسمانی ست سایه افکن، زمينى است گسترده، چشمه‏اي ست پر آب و بركه و گلستان است.

 امام مونس رفيق، پدر مهربان، برادر همتا، و (مانندمادر دلسوز به طفل خردسال ، و پناه بندگان خدا در گرفتارى سخت استامام امين خداست در ميان خلقش و حجت او بر بندگانش و خليفه او در بلادش‏ و دعوت‏كننده بسوى او و مدافع حرمت های الهی استامام از گناهان مطهر و از عيب ها مبرّا است؛ به علم مخصوص و به حلم موسوم است؛ نظام دين و عزت مسلمين و خشم منافقين و هلاك كافرين است. امام يگانه دوران خویش است، كسى به همطرازى او نرسد، دانشمندى با او برابر نباشد، جايگزين و بدلی ندارد،همتا و همانندی ندارد؛ به تمام فضيلت مخصوص است بى‏آنكه خود در طلبش رفته و آن را کسب کرده باشد، بلكه امتيازي ست عطا شده از سوی خدای مفضل وهاب.

ادامه دارد…