جمعه, می 17, 2024
مسیح نامه

غاصبان قسمت اول

غاصبان…

در این نوشتار کوتاه برآنیم تا بخش کوچکی از حقایق پنهان نگاهداشته شده در خصوص زندگی برخی غاصبان وصایت انبیاء علیهم السّلام را آشکار نمائیم تا روشن نمائيم كه چگونه انسان هايي به تبعيت از شيطان در برابر حقيقت خداوند قد علم مي كنند.

پولس یکی از افرادی ست که پس از حضرت عیسی علیه السّلام ادعا کرد از جانب او فرستاده شده تا مردم را تعلیم دهد و مقابل پطرس وصی حقیقی حضرت عیسی علیه السّلام که از جانب خداوند برگزیده شده بود ایستاد و به این ترتیب آموزه های حضرت عیسی علیه السّلام را پس از آن حضرت دستخوش تحریف و آلوده به باطل کرد و مردم را از راه حق منحرف ساخت و مسیحیت پولسی را بنیان نهاد.

اصل و نسب  پولس

اصل و نسب پولس ناشناخته است و آنچه در مجموعه عهدین درباره او یافته می شود صرفاً اظهارات خود اوست. او خود را یهودی و صاحب تحصیلات دینی معرفی کرده است:

 من مرد یهودی هستم، متولد طرسوس قیلیقیه، اما تربیت یافته بودم در این شهر درخدمت غمالائیل و در دقایق شریعت اجدادمتعلم شده، درباره خدا غیور می‌بودم، چنانکه همگی شما امروز می‌باشید. (سفر اعمال، فصل 22 ، عبارت 3)

“در مورد زندگی او قبل از گرایش به مسیحیت اطلاعات جامعی در دست نیست و اختلافهایی بین نظر تاریخ پردازان در این مورد وجود دارد.”(ویکی پدیای فارسی) برای مثال بنا بر قاموس کتاب مقدس نوشته هاکس نام اصلی او شائول بوده است. یهودی و یهودی زاده بوده و در شهر طرسوس از شهرهای آسیای صغیر متولد شده است. سال ولادت او مشخص نیست و این از مجهولات زندگی اوست. در حالی که برخی دانشمندان یهودی زاده بودن او را زیر سؤال می برند:

در دو کتب The Mythmaker افسانه ساز و Paul and Hellenism پولس و هلینیزم دانشمند تلمود شناس  Hyam Maccoby هایم مکوبی نوشته است که پولس غیر یهودی و کافر بوده و در محیطی تحت تأثیر عقاید اسرارآمیز عرفانی پرورش یافته بود و بعدها به یهودیت گروید به امید آنکه دانشمندی یهودی شود. شغل او در اورشلیم نگهبانی سرکاهن یکی از فِرَق یهودی بود که وی درواقع یک خائن رومی در اورشلیم بود. شغل پولس شکنجه دشمنان این سرکاهن بود. او در اثر شغلش دچار تعارض ذهنی شد و همین تعارض ذهنی بود که در مسیر دمشق بروز کرد. به عقیده مکوبی مکاشفه پولس صرفاً همین تعارض ذهنی او بود و پولس در واقع عقاید اسرارآمیز عرفانی ، یهودیت و مصائب عیسی را با هم مخلوط کرد و دین جدیدی با مرکزیت مرگ عیسی به عنوان کفاره ای اسرارآمیز و عرفانی برای گناهان خلق کرد. به نظر مکوبی ادعای پولس به یهودی و دانشمند یهودی بودن دروغ است. مکوبی می گوید که مکتوبات پولس جهالت او را از شریعت یهود آشکار می سازد و او مبدع بسیاری از مفاهیم کلیدی مسیحیت بود و اناجیل و دیگر اسناد مسیحی که بعدها نگاشته شدند منعکس کننده نظریات پولس بودند و نه منعکس کننده زندگانی و تعالیم اصیل عیسی مسیح. مکوبی پولس را از لحاظ اخلاقی نیز زیر سؤال می برد. (ویکی پدیای انگلیسی)

دشمنی پولس با حضرت مسیح علیه السّلام و پیروان ایشان پیش از تظاهرش به پیروی از حضرت مسیح

پولس به شدّت با مسیحیان دشمن بوده است و تقریباً مسلّم است که با عیسی مسیح علیه السّلام هم هیچ گونه برخوردی از نزدیک و رویارویی نداشته است. او به شدت در پی آزار و ایذای مسیحیان مؤمن به عیسی مسیح بوده است.(برگرفته از مجموعه سخنرانی های استاد دکتر فریدونی) خود او هم چنین اعتراف می کند.

در کتاب اعمال رسولان از قول پولس آمده است:

من هم در خاطر خود می‌پنداشتم که به نام عیسی ناصری مخالفت بسیار کردن واجب است چنانکه در اورشلیم هم کردم و از رؤسای کَهَنه قدرت یافته، بسیاری از مقدّسین را در زندان حبس می‌کردم و چون ایشان را می‌کشتند، در فتوا شریک می‌بودم. و در همۀ کنایس بارها ایشان را زحمت رسانیده، مجبور می‌ساختم که کفر گویند و بر ایشان به شدت دیوانه گشته تا شهرهای بعید تعاقب می‌کردم (اعمال، باب 26عبارت 9 الی11)

و در نامه او به غلاطیان نیز آمده است:

زیرا سرگذشت سابق مرا در دین یهود شنیده اید که بر کلیسای خدا بی نهایت جفا می نمودم و آن را ویران می ساختم. (رسالۀ پولس به غلاطیان، باب اول، 13)

اما سولس[پولس] کلیسا را معذب می ساخت و خانه به خانه گشته، مردان و زنان را به زندان می افکند. (کتاب اعمال رسولان، باب 8،عبارت 3)

او کسانی را که استفان-  اولین شهید مسیحیت- را به قتل می رساندند یاری کرده است:

و از شهربیرون کشیده، سنگسارش کردند. و شاهدان، جامه های خود را نزد پایهای جوانی که سولس نام داشت گذاردند(اعمال رسولان فصل 7 عبارت 58)

خود پولس در این باره گفته است:

و این طریقت را تابه قتل مزاحم می‌بودم به نوعی که مردان و زنان رابند نهاده، به زندان می‌انداختم، … وهنگامی که خون شهید تو استیفان را می‌ریختند، من نیز ایستاده، رضا بدان دادم و جامه های قاتلان او را نگاه می‌داشتم.” 21(اعمال فصل 22 عبارت 4 و 20)

او همچنین بر خود می بالید که رئیس گناهکاران بود.

…که من بزرگترین گناهکاران هستم. (تیموتائس 1 فصل 1 عبارت 15)

و نیز اعتراف به دزد بودن هم کرده است.

کلیساهای دیگر را غارت نمودم و… (قرنتیان 2 فصل 11 عبارت 8)

انسانی با این سابقه که با کلیسا دشمنی می کرده، فتوای قتل قدیسان مسیحیت را می داده، کلیساها را خراب می کرده، مسیحیان مؤمن را تعقیب و زندانی می کرده ناگهان مدعی می شود که در عالم مکاشفه در اورشلیم به محضر حضرت عیسی علیه السّلام رسیده و پس از این مکاشفه تغییرات ژرف و شگرفی در او ایجاد شده و از آن پس خود را پیرو حضرت عیسی علیه السّلام و جانشین آن حضرت معرفی می کند. کاری که او با تعالیم حضرت عیسی علیه السّلام کرد نشان می دهد که ایمان صادقانه ای درکار نبوده است.

استاد دکتر فریدونی، دانشمند مسیحیت پژوه، در اینباره می گوید: سخن او در جاهایی کاملاً در مقابل و مخالف سخن عیسی مسیح علیه السّلام است. در واقع اجتهاداتی مقابل نص دارد و همین مطالب است که شُبه حقیقی نبودن ایمان او به حضرت عیسی علیه السّلام را در ذهن ایجاد می کند. برای مثال اعتقاد به تثلیث بیشتر در رساله های منسوب به پولس آمده است. اینها اموری ست که انسان را به شک می اندازد که شاید اصلاً اصل قضیۀ ایمان آوردن به مسیح واقعی نبوده و او با انگیزۀ قبلی آمده تا این آئین را تحریف و نابود کند.

ورود عقاید مشرکانه و تحریف تعالیم حضرت عیسی مسیح علیه السّلام توسط پولس

ویکی پدیای فارسی می نویسد:

نخستین و مهم ترین جدایی در تاریخ مسیحیت، همان جدایی پولس و پطرس بر سر اصول عقاید مسیحی است. قرنها بعد کنستانتین امپراتور روم، مسیحیت معتقد به عقاید پولس را به عنوان دین رسمی روم اعلام نمود…هنوز هم اختلاف زیادی بین محققین در مورد اینکه آیا پولس پیام عیسی را گسترش داد و یا آن را تحریف کرد وجود دارد. اما می توان تفاوت های روشنی بین موعظه بالای کوه که منسوب به عیسی هست با آنچه پولس در رسالات خود نوشته پیدا کرد.

برخی از دانشمندان و الهی‌دانان مسیحی عقاید و آرای ابداعی پولس به ویژه اعتقاد به الوهیت عیسی را متأثر از عرفان و عقاید شرک‌آلود یونانی دانسته‌اند(انجیل برنابا، ص ۱۴۷؛ تاریخ تمدن، ج ۳، ص۶۸۹ و 690) و بر این باورند که «مسیحیت تاریخی»، زاییده افکار پولس است و با «مسیحیت راستین» تفاوت فراوانی دارد(تاریخ تمدن، ج ۳، ص ۶۹۶ ـ ۶۹۷؛ انجیل برنابا، ص182)

منتقدان پولس و بعضی مسیحیان مانند لئو تولستوی معتقد بودند که پولس تعلیمات عیسی را تحریف کرد. به عقیده تولستوی پولس در انحراف مسیحیت اولیه از مسیر عیسی نقش اصلی را داشت. به عقیده تام اوگولو پولس یک پیامبر دروغین بود که نمی‌خواست رومیها را مسیحی کند بلکه می‌خواست مسیحیان را رومی کند. ایرنیوس، اسقف لیون، در قرن دوم پولس را رد کرده و تنها انجیل متی را قبول داشت. به عقیده تام اوگولو پولس چندین ایده اصلی را وارد مسیحیت کرد که آنها عبارتند از:- گناه نخستین.یهودستیزی.الوهیت عیسی.تبدیل شدن نان و شراب به بدن و خون عیسی.قربانی شدن عیسی به عنوان کفاره گناهان مردم.مسیح بودن عیسی.تاکید بر بهشتی بودن پادشاهی عیسی در مقابله با پادشاهی زمینی.بزرگتر کردن قوم برگزیده تا هر کسی که عیسی را قبول کند شامل شود.وابسته کردن رستگاری به باور به عیسی و نه عمل به قوانین تورات. ایجاد سلسله مراتب در کلیسا تا کنترل کلیسا را در دست گرفته و کنترل باور مردم را در اختیار داشته باشد

(Tom O’Golo (2011). Christ? No! Jesus? Yes!: A radical reappraisal of a very important life. p. 81)

زیر پا گذاشتن شریعت

یکی از بدعت های او زیرپا گذاشتن شریعت بود. در نامه او به غلاطیان آمده است:

امّا شریعت از ایمان نیست… مسیح ما را از لعنت شریعت فدا کرد چون که در راه ما لعنت شد چنانکه مکتوب است ملعون است هر که بر دار آویخته بشود. (رسالۀ پولس به غلاطیان، باب 3، 12و 13)

استاد دکتر فریدونی در اینباره می گوید: یعنی او معتقد است خدا فرزند یگانه اش عیسی مسیح را فرستاد تا مصلوب بشود تا ما از دست شریعت راحت بشویم. شریعت امر ونهی است و حلال و حرام و نجس و پاک و عیسی مسیح ما را از اینها نجات داد. حالا هرکار بخواهیم می توانیم بکنیم!

در رسالۀ پولس به رومیان آمده است:

می دانم و در عیسی خداوند یقین می دارم که هیچ چیز در ذات خود نجس نیست جز برای آنکسی که آن را نجس پندارد برای او نجس است. (رسالۀ پولس به رومیان، باب 14، 14)

و در نامه پولس به تیطس آمده است:

و گوش نگیرید افسانه های یهود و احکام مردمانی که از راستی انحراف می جویند. هر چیز برای پاکان پاک است…(در رسالۀ تیطس، باب اوّل، 14و 15)

این در حالی ست که در انجیل از قول حضرت عیسی علیه السّلام آمده است:

گمان مبرید که آمده ام تا تورات یا صحف انبیاء را باطل سازم. نیامده ام تا باطل نمایم بلکه تا تمام کنم … ( انجیل متی، باب 5 ، عبارت 17)

و درسفر لاویان تورات، باب 18، عبارت 5 از قول حضرت موسی علیه السّلام نقل شده است:

باید واجبات و احکام مرا محافظت کنید تا حیات جاودانی بیابید.

چنین انسانی با آن سابقۀ تیره از دشمنی با عیسی مسیح علیه السّلام و پیروانش و با ادعای آن تجربۀ مبهم مکاشفه و تجلی عیسی مسیح اینک مدعی ست که به عیسی مسیح ایمان آورده و می کوشد بقیه عمر خود را در راه دین مسیح سپری کند. او از طرفی می گوید به گفته عیسی مسیح توجه نکنید که گفت من احکام تورات را نسخ نمی کنم بلکه من گوش دهید که می گویم همۀ احکام تورات را دور بریزید. او همچنین برای بحث تثلیث زمینه سازی کرد. اینک چگونه می شود به چنین آدمی حسن ظن داشت و ایمان او را به عنوان یک ایمان راستین پذیرفت؟!(برگرفته از سخنان دکتر فریدونی)

دورانت مسیحیت نخستین را خلاصه می کند: در مسیح و پطرس و می گوید: “در مسیح و پطرس، مسیحیت یهودی بود؛ پولس آن را نیمه یونانی کرد و کاتولیزم آن را نیمه رومی کرد”(سزار 579(

بنا بر دانشمند دیگری به نام ویکتور گرفا Victor Garaffa پولس منصب دیگر حواریون و اولین کلیسا را غصب کرد. این نظریه به توطئه پولسیPauline Conspiracy مشهور است.

ادامه دارد…