پنج‌شنبه, می 16, 2024
قلم نوشته

نگرشی بر اختلاط اندیشه های بشری با آموزه های پیامبران الهی – قسمت یازدهم

این نکته حیاتی هرگز نباید فراموش شود: مسلمان حقیقی یعنی شیعه محمد و آل محمد علیهم السلام کسی است که تفسیر قرآن و اصول و فروع دین و … را از چهارده معصوم علیهم السلام می گیرد و لا غیر …

چنانکه پیشتر ذکر شد:

“بر هر نظر مخفی نیست ستون فقرات تصوف و عرفان مصطلح بر مبانی وحدت وجود و موجود (وحدت شخصی وجود) استوار است که این مفاهیم هیچ سابقه ای در اسلام ندارد و برگرفته از عرفان هند و فلسفه یونان باستان است. بطوری که بخشی از مهمترین عقاید عرفای اصطلاحی و متصوفه موجود از فرهنگ بیگانه اخذ شده است.”

ارزش میراث صوفیه ص12 و13، عبد الحسین زرین کوب، تصوف در اسلام، جلال الدین همایی، ص77. تاریخ تصوف در اسلام، دکترقاسم غنی، ص20. و همچنین مراجعه شود به کتاب سرچشمه تصوف ایران تألیف سعید نفیسی و کتاب در کوی صوفیان، تألیف سید تقی واحدی و کتاب ما للهند تألیف ابو ریحان بیرونی

“… چنانچه گفتیم عرفان نظری به همت ابن عربی پدید آمد… ملاصدرا سیر عرفان گرایی میان فلاسفه اسلامی را که از قرن سوم و با فارابی آغاز و در ابن سینا و شیخ اشراق ظهور بیشتری داشت را به نهایت رساند … اما کار ملاصدرا هم در روش و هم در محتوا به عرفان انجامید و توانست “وحدت شخصیه وجود” را تثبیت و فلسفه را تطمیع کند … تلاش بی نظیر عقلانی و فلسفی او موجب شد تا پس از او هر فیلسوفی بتواند بی آنکه سیر و سلوک عملی داشته باشد، قائل به وحدت شخصیه و محقق در عرفان نظری شود …”

مراحل تطور تاریخی عرفان نظری، سيد يدالله يزدان پناه

“… نظریه وحدت وجود به عنوان یک نظام فکری تا قرن هفتم هجری قمری پیش از محیی الدین عربی در جهان اسلام و” حکمت اسلامی مطرح نبوده … بنابراین تردیدی نیست که وحدت وجود مطرح در فلسفه صدرالمتالهین ریشه عرفانی دارد… وی در آثار خود هم از وحدت تشکیکی وجود سخن گفته و هم در تحقیقات نهایی وحدت وجود را به سبک اهل عرفان مطرح میسازد … در ابتدا با وحدت تشکیکی وجود بحث را آغاز می نماید و سپس در فصول عرفانی اسفار یعنی مباحث علت و معلول که بحث خیلی اوج می گیرد درست به مانند محیی الدین وحدت شخصی وجود را به اثبات می رساند …”

توحید از دیدگاه ملاصدرا و ابن عربی، نويسنده : قاسمیان، غلامرضا

دکتر محسن جهانگیری از طرفداران عرفان و نویسنده کتاب «ابن عربی عالم بزرگ اسلامی» در مصاحبه ای چنین گفته است: عرفان اسلامی پیش از وی (ابن عربی) بیشتر عرفان عملی و نوعی زهد و بی اعتنایی به زندگانی دنیایی بود، اما عرفان ابن عربی عرفان نظری و عرفان حب و به اصطلاح عشق است. او به راستی بنیان‌گذار عرفان نظری در اسلام است و اصل الاصول عرفانش عشق و وحدت وجود است. یعنی که مدارهستی بخش و حقیقت هستی حق تعالی است و جز او حقیقتی و وجودی نیست «لیس فی الدار غیره دیار». … نهایت نظر و سپهر عارف وحدت وجودی این است که جز خدا اصلاً وجودی و موجودی نیست. «لا موجود الا الله».

دقت کنیم که قائلین به وحدت وجود و موجود، از جمله ابن عربی و پیروانش، می گویند که جز خدا وجود و موجودی نیست؛ هر گونه این سخن توجیه شود،این نکته از هیچ اندیشمند دقیقی پنهان نمی ماند که این بدین معناست که همه موجودات- اعم از انسان و حیوان و …-با خدا سنخیت دارند و در وجود با خدا اشتراک دارند و یا اصلا طوری از اطورا خود خدایند…؛ این گفتار با هر عبارت مبهم و متناقضی هم که بیان شود فراتر از تشبیه و تقسیم پذیری خداست … سبحان الله …

در جنگ جمل هنگامی که مردی اعرابی از حضرت علی علیه السلام پرسید که آیا خدا واحد است، اطرافیان حضرت بر آن مرد خرده گرفتند که مگر نمی بینی حضرت مشغول جنگ است؛ جواب آن حضرت علیه السلام بسیار هدایت کننده است. حضرت فرمودند: «بگذارید بپرسد که جنگ ما نیز بر سر همین است .»

جنگ جمل با عایشه همسر پیامبر و طلحه و زبیر اصحاب پیامبر بود که ظاهرا مسلمان بودند، و حضرت علی علیه السلام فرمودند جنگ ما بر سر توحید است!

عبودیت یعنی اطاعت و بندگی خدای حقیقی و نه خیالی؛ خدایی که هیچ چیز شبیه او نیست چه رسد وجود همه چیز خود خدا باشد! همان خدای یگانه ای که اطاعت رسولش و اهل بیت ایشان را واجب نمود تا باور توحیدی صحیح تحریف نشود و انسان با بندگی خدای یگانه رستگار شود …

هر کس که علم را از ولی و حجت برگزیده خدا نگیرد و خاشعانه وی را اطاعت نکند توحیدش اشکال دارد و خواست خود را شریک خواست خدا گرفته است…

حضرت علی علیه السلام در جواب آن مرد اعرابی برای واحد چهار معنای مختلف بیان کردند و فرمودند تنها دو معنا برای خدای متعال جایز است:

“یا اعرابی ان القول فی ان الله واحد علی اربعة اقسام: فوجهان منها لا یجوزان علی الله عزوجل، و وجهان یثبتان فیه، فاما اللذان لا یجوزان علیه، فقول القائل: واحد یقصد به باب الاعداد، فهذا ما لا یجوز، لان ما لا ثانی له لا یدخل فی باب الاعداد، اما تری انه کفر من قال: ثالث ثلثة و قول القائل: هو واحد من الناس، یرید به النوع من الجنس، فهذا ما لا یجوز علیه لانه تشبیه، و جل ربنا عن ذلک و تعالی . و اما الوجهان اللذان یثبتان فیه فقول القائل هو واحد لیس له فی الاشیاء شبه، کذلک ربنا و قول القائل انه عزوجل احدی المعنی، یعنی به انه لا ینقسم فی وجود و لا عقل و لا وهم کذلک ربنا عز و جل”

التوحید، ص 83، ح 3 .

بنابر این حدیث تنها معانی که برای واحد در مورد خداوند صحیح است این است که او واحد و یگانه ای است که به هیچ وجه شبیه هیچ چیزی یعنی هیچ یک از مخلوقات خود نیست و او واحدی است که نه در وجود و نه در عقل و نه در وهم و خیال تقسیم پذیر نیست. قائلین به وحدت وجود و  موجود از هر تعریف و توجیهی که استفاده کنند، نهایتا به شدت هم قائل به تشبیه خالق به مخلوقش شده اند و هم قائل به تقسیم پذیری خدا ، هرچند لفظا انکار کنند …

ابن عربی این بافته های غیر توحیدی را از یهودیان، مسیحیان و … –که آنان به وسوسه و تعلیم القاگر قسم خورده قدیمی از فلسفه های یونانی و هندویی و … اخذ کرده بودند- گرفت و بال و پر داد و با اصطلاحات اسلامی رنگ آمیزی کرد تا به تبعیت از رئیس بزرگش، مسلمانان را هم مانند یهود و نصاری از توحید حقیقی و در نتیجه از مسیر بندگی خدا و سعادت دنیا و آخرت خارج کند …

چنانچه پیشتر نیز ذکر شد:

این شباهتهای نامیمون و در هم پیچیده بین مکاتب فکری فلسفی و عرفانی سرآلود یهودیان و مسیحیان و مسلمانان و مکتبهای هندویی و یونانی و … در همه ی قرون و اعصار به چشم می خورَد … همان تکرار تاریخ به سرکردگی همان وسوسه گر قسم خورده ی قدیمی … هر کس به فراخور اطلاعاتش منشا این افکار را در جایی و شخصی می بیند در حالیکه منشا این افکار در همه ی این جاها و اشخاص بوده است و همه به ترک تعالیم انبیا و اوصیا علیهم السلام، به وسوسه ها و القاهای القاگر اولی بر می گردند … همان ابلیسی که قرآن کریم بارها و بارها هشدار می دهد که دشمنش بدانیم …

پیشتر کتاب زُهَر که از منابع اصلی مکتب عرفانی و رمزآلود کابالای یهود است، نیز اجمالا معرفی شد:

در نقاط مختلفِ جوامع یهودی قرنها گروه های متعددی با سیر و سلوکهای رمزآلود و بعضا با نوشتارهایی بی نظم و ترتیب و پنهانی که مخلوطی از برخی تعبیرات توراتی و برخی اساطیری، … و بسیاری تعبیرات اسرارآمیز  بودند، می زیستند تا اینکه در حدود قرن 13 CE (دوره ی مسیحی، AD میلادی)، در اسپانیا کتابی پدیدار شد که چنین سیر و سلوکها و روشهای رمزآلود را منسجم کرد و چهره ای نظری و تقریبا مدون به آنان بخشید و نام کابالا متعاقبا رسما به عرفان یهودی -که می رفت تا بر مبنای این کتاب نظامی عملی و فکری سامان‌یافته و منسجم شود- اطلاق شد. نام این کتاب بسیار مشهور در میان یهودیان، زُهَر/زوهر/ظُهَر Zohar می باشد.

در اینجا ذکر این نکته لازم است که از قرنها پیش از دوره ی مسیحی یکی از مهمترین مراکز یهودیان در منطقه ی بابِل* (عراق کنونی) بود؛ اینها یهودیانی بودند که پس از دوره ی اسارت در بابِل، در آنجا باقی مانده بودند. پس از ظهور اسلام گروه هایی از این یهودیان به نقاطی در اروپای مسیحی، خاصا ایتالیا، آلمان، فرانسه و اسپانیا نقل مکان کردند و مراکز جدید یهودی ایجاد نمودند. بعدها پس از قرن 8 م قلمروی اسلام اسپانیا و پرتغال و جنوب ایتالیا و جنوب فرانسه را نیز در برگرفت … به این ترتیب در قرون 12 و 13 م اسپانیای قرون وسطی –محل ظهور کتاب زُهَر- هم مرکز مسلمانان بود و هم یهودیان و هم مسیحیان. محیی الدین ابن العربی هم اهل اسپانیای همین دوران بود … بعدها بین قرون 15 تا 19 م که تفتیش عقائد Spanish Inquisition در اسپانیا حکمفرما بود مسیحیان به یهودیان و مسلمانان فرمان دادند که یا مسیحی شوند یا اسپانیا را ترک کنند و به آنانی که مسیحیت را پذیرفتند بسیار سخت می گرفتند که مبادا پنهانی در اعتقادات پیشینشان پابرجا باشند … کلیسا صدها هزار نفر را بازداشت و دادگاهی و شکنجه کرد و هزاران نفر را در میادین شهرها اعدام نمود و به آتش کشید …

*”کابالا حکمت مخفی خاخامهای عبری قرون وسطی از دکترین های قدیمی تر پنهانی مربوط به موضوعات الاهی و کیهان و خلقت شناسی –که پس از دوران اسارت یهودیان در بابل به صورت یک خداشناسی با یکدیگر ترکیب شدند- اشتقاق یافته است. تمام آثاری که زیل طبقه بندی عرفانی و رمزی قرار می گیرند، کابالایی Kabalistic خوانده می شوند.”

(Blavatsky, Theosophical Glossary, p. 168)

بسیاری از دانشمندان به کپی برداری آثار ابن عربی و زُهَر یهودی و … از یکدیگر معترفند؛ اجمالا به چند مورد اشاره می کنیم:

“اینکه نخستین متون [رسمی] کابالای یهودی [یعنی کتاب زهر] و اثر فیلسوف صوفی ابن عربی [یعنی کتاب فتوحات] تقریبا بطور همزمان در اواخر قرن 12 میلادی و اوایل قرن 13 پدیدار شدند تصادفی نبود. آوارگان یهودی اسپانیای مسلمان در حال حیات نو بخشیدن  به طریقت ها و تصورات صوفیان بغداد و سپس آندلس، و خلق مکتب جدید رمزآلود بنام کابالا بودند.”

Medieval Encounters III, (1997), Michael McGaha, pg. 57.

“It was no COEINCIDENCE that the earliest Kabbalistic writings and the work of (SUFI PHILOSOPHER) Ibn Arabi appeared around the same time (late 12th-early 13th-centuries). Jewish refugees from Muslim Spain were breathing new life into the doctrines and imagery developed by the Sufis in Baghdad and later in Andalusia (Spain), CREATING the new system of mysticism known as the Kabbalah.”

Michael McGaha, Medieval Encounters III, (1997), pg. 57.

شباهتهای مشهورترین و اصلی ترین متن کابالای یهودی یعنی کتاب زُهَر Zohar با کتاب الفتوحات محیی الدین ابن عربی صوفی سنی اسپانیایی بسیار تکان دهنده است و باید برای مسلمانان بیدارکننده باشد …

ادامه دارد 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *