پنج‌شنبه, می 16, 2024
قلم نوشته

معراج حضرت محمّد و آل محمّد صلی الله علیهم اجمعین (قسمت اول)

تمام این هستی از ریزترین اتم و انرژی های پنهانی عظیمش ، تا زنبور و عسل شفا بخش آن ، و بشر با تمام پیچیدگی های جسمانی و معنوی باورنکردنی اش که ذهن هر متفکر را متحّیر ساخته، تا زمین و خورشید و نعمتهای اعجاز آمیز و حیات بخش آنها ،  تا کهکشان راه شیری –کهکشانی کوچک در مقایسه با سایر کهکشانها، با وسعت یک سال نوری (یعنی رفتن از یک طرف این کهکشان به طرف دیگرش با سرعت نور، 300 هزار کیلومتر در هر ثانیه، صد هزار سال طول می کشد)-  تا کل موجودات چه آنهایی که برای بشر شناخته شده است و چه آنهایی که ناشناخته هستند همه را خالق یکتا خلق کرده است.

خالقی حکیم، علیم، رحیم، حی، بصیر ، سمیع، …، خالقی که همه چیز تحت احاطه علم و قدرت اوست، خالقی که با گذشت زمان به کمال نمی رسد بلکه او دیروز نیز کامل بود و امروز نیز کامل است و فردا نیز کامل خواهد بود. خالقی نامحدود که فراتر از درک تمام پدیده های محدود است. چنین خالقی هیچ کاری را عبث انجام نمی دهد و تمام کارهای او بر  اساس حکمت و علم و رحمت کامله اوست.

«أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَ أَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ»

آیا گمان کردید ما شما را عبث و بیهوده خلق کردیم و به سوی ما باز نمی گردید.  1

«الَّذينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى‏ جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ في‏ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ»

آنها كه خدا را در حال ايستاده و نشسته، و آن گاه كه بر پهلو خوابيده‏اند، ياد مى‏كنند و در خلقت آسمانها و زمين مى‏انديشند (و مى‏گويند:) بار الها! اينها را بيهوده نيافريده‏اى! منزهى تو! ما را از عذاب آتش، نگاه دار! 2

قرآن کریم بر این حقیقت تأکید می کند که خداوند بشر را خلق کرده است تا به بالاترین مقام یعنی عبودیت برسد:

«وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ »

و خلق نکردیم جن و انسان را مگر برای عبودیت3.

در طول تاریخ افراد زیادی سعی کردند دیگران را بنده خود سازند اما باید این نکته را در ذهن داشت که چنین افرادی بندگی دیگران را برای اهداف شخصی خود می خواهند نه برای منافع بشریت. اما خداوند قادر مطلق و عالم بر همه چیز به چیزی و کسی احتیاج ندارد در حالیکه ما حتی برای هر نَفَسی و هر کوچکترین حرکتی لحظه به لحظه نیازمند او هستیم …

اگر همه ما نافرمانی امر خداوند را کنیم ذره ای به او آسیب نمی رسد بلکه این ماییم که فرصت آسمانی عبد شدن و قرار گرفتن در معرض منتهای رحمت الهی را از دست می دهیم ؛ عبودیت و خشوع و خضوع در برابر خالق بی همتا و رحمان و رحیم و نه خضوع در برابر مخلوقی متکبر.

 اگر ما بخواهیم هدیه ای به خالق محبوبمان بدهیم، او که بسیار دوستش می داریم، چه چیز می توانیم به او هدیه دهیم؟ معمولاً وقتی کسی را دوست داریم سعی می کنیم چیز خاصی به او بدهیم ، چیزی که او نداشته باشد. اما خدا چه چیزی ندارد؟ همه چیز متعلق به اوست، تنها یک چیز است که خداوند ندارد و ما می توانیم به او تقدیم کنیم ، خدا هیچ نیازی ندارد و ما می توانیم نیازهایمان را به او عرضه داریم . نیاز ما آیینه بی نیازی اوست. ما خشوعمان را به او تقدیم می کنیم و معترفیم که به او نیازمندیم و او نیازی به ما ندارد. در راه شکر و سپاس از او برای تمام نعمتهایی که به ما ارزانی می دارد ، این تنها هدیه ای است که می توانیم به او تقدیم کنیم.

البته هرگز قادر نیستیم شکر او را بجای آوریم، که نعمتهای او بی شمار است .

«… وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لا تُحْصُوها…»

…و اگر نعمتهاى خدا را بشماريد، هرگز آنها را شماره نتوانيد كرد…4

یکی از دوستان حضرت یوسف علیه السلام می خواست هدیه ای به حضرت بدهد اما نتوانست چیزی زیباتر از حضرت یوسف علیه السلام پیدا کند ، به همین دلیل آیینه ای به یوسف علیه السلام داد، آیینه ای که زیبایی او را منعکس می کرد و به او گفت زیباترین هدیه ای که به ذهن من رسید، آیینه ای است که زیبایی خودت را منعکس کند. بله ، اطاعت و خشوع و خضوع کامل ما آیینه ای است که قدرت و فرمانروایی مطلق خداوند را منعکس می کند ؛نیازمندی ما آیینه ای است که بی نیازی خداوند را منعکس می کند … چه چیز دیگری می توانیم به خدایی که تا این حد دوستش داریم هدیه دهیم.

خداوندا ره بنما که طالب راهیم                   ره بسوی تو، تنها ز تو می جوییم

از روز اول که خداوند پیامبرانش را پشت سر هم مبعوث کرد ، طرحی عظیم داشت ؛ طرحی الهی برای متحد کردن بشر تحت رایت خداوند و طبق خیر خواهانه ترین قوانین . بندگی خداوند ارحم الراحمین – پروردگاری که نیازی به بندگی انسانها ندارد – افتخار انسان است ، وقتی که ما در پیشگاه خداوند به سجده می افتیم و پیشانی را بر خاک می ساییم در واقع فقر محض خود و غنای او را اعتراف می کنیم . اعلان می داریم که هیچکس جز خالق یکتا را عبادت نمی کنیم و هم این به ما شرف و بزرگی می دهد و به ما هویت می بخشد .حرکت در مسیری که خداوند علیم مشخص کرده ما را به سوی چشمه زندگی جاوید سوق می دهد. در حالیکه حرکت در مسیری که دیگران تعیین کرده اند ما را به سوی سرابی بی آب و غبار آلود می کشاند.

خداوند پیامبران را برای هدایت بشر برگزید و ذهن بشر را برای آینده ای درخشان آماده ساخت؛ این آمادگی باید از نسلی به نسل دیگر تا روز موعود انتقال یابد .

در یکی از آن شب های فراموش ناشدنی بود که حضرت محمد صلی الله علیه و آله – محبوب ترین بنده و اشرف مخلوقات خداوند – به معراج رفت . به معراج های پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در آیاتی در قرآن کریم من جمله در سوره نجم و سوره اسری و…و در بسیاری از احادیث اشاره شده است:

به عنوان نمونه در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده است که حضرت محمد صلی الله علیه و آله  بیش از صد وبیست معراج داشتند.5

و در آیه  ای از قرآن کریم درباره معراج پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آمده است:

«سُبْحَانَ الَّذِى أَسْرَى‏ بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلىَ الْمَسْجِدِ الْأَقْصَا الَّذِى بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنريَهُ مِنْ ءَايَاتِنَا  إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِير»

پاک و منزه است خدایی که سیر داد شبی بنده ی خود را از مسجد الحرام به مسجد دوردست که پیرامونش را مبارک ساخت تا آیات خود را به او بنماید که خدا به حقیقت شنوا و بینا است. 6

 همان طور که در آیه فوق بیان شد خداوند بعضی از آیات خود من جمله اقرار انبیاء علیهم السلام به ولایت ایشان  و اهل بیت ایشان را به پیامبرش نشان داد.

در کتاب احتجاج جلد اول آمده است که در زمان معراج پیامبر، خداوند تمام پیامبران الهی پیشین را نزد آن حضرت جمع نمود و  آن حضرت آنچه را به آن فرستاده شده بودند و آیات و براهینی که به آنان عطا شده بود را از آنان پرسیدند و همگی به فضیلت و برتری حضرت محمد صلی الله علیه و آله گواهی دادند و به اوصیای ایشان – حجج الهی بعد از ایشان روی زمین – اقرار نمودند .

همچنین در کتاب علل الشرایع شیخ صدوق و  تفسیر برهان سید هاشم بحرانی و … نقل شده است در معراج حضرت محمد صلی الله علیه و آله  آن هنگام که حضرت به نقطه ای که هیچ فرشته و پیامبری اجازه ی ورود نداشت بالا برده شدند ، در آنجا بود که فرمان ولایت و جانشینی حضرت علی علیه السلام به آن حضرت تأکید شد .

ابن مسعود گفت پيامبر اكرم در حديث اسرى فرمود:

 ناگاه فرشته‏اى پيش من آمد و گفت يا محمّد سؤال كن از پيامبرانى كه قبل از تو مبعوث كرده ‏ام كه با چه خصوصيت ارسال شده‏ اند گفتم اى پيامبران و رسل شما را با چه شرط مبعوث نموده ‏اند قبل از من جواب دادند بر ولايت تو و ولايت على بن ابى طالب. 7

علاوه بر این در بسیاری از احادیث من جمله حدیثی از امام رضا علیه السلام نقل شده ولایت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و آل ایشان در تمام کتاب های انبیای پیشین ذکر شده و هیچ پیامبری منصوب نشده مگر اینکه به نبوت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و ولایت حضرت علی علیه السلام اعتراف کرده است. 8

در روایتی دیگر نقل شده است كه از موسى بن جعفر از پدر خود از جدش نقل كرد كه پيامبر اكرم فرمودند: 

وقتى مرا به معراج بردند به آسمان خداوند فرمود: آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ من گفتم: «وَ الْمُؤْمِنُونَ». فرمود: راست گفتى اى محمّد چه كس را براى امت بجانشينى خود قرار داده‏اى با اينكه او خود بهتر ميدانست گفتم بهترين آنها براى مردم. فرمود: راست گفتى يا محمّد من توجه بزمين نمودم و ترا از ميان آنها انتخاب نمودم بعد برايت يك اسم از اسم‏هاى خود جدا نمودم از من در جايى ياد نمى‏كنند مگر اينكه ترا نيز با من ياد مى‏كنند من محمودم و تو محمّد بعد براى مرتبه ديگر متوجّه زمين شدم على را انتخاب كردم و او را وصىّ تو قرار دادم تو سرور انبيائى و على سرور اوصياء است.

من تو و على و فاطمه و حسن و حسين را از شبحى نورى آفريدم سپس ولايت شما را بر ملائكه و ساير خلق در حالى كه روح بوديد عرضه داشتم هر كه پذيرفت در نزد من از مقربين شد و هر كه منكر شد از كافرين گرديد.

يا محمّد و عزتى و جلالى لو ان عبدا عبدنى حتّى ينقطع او يصير كالشن البالى ثمّ اتانى جاحدا لولايتهم لم ادخله جنتى و لا اظللته تحت عرشى.

اى محمّد بعزت و جلالم سوگند اگر بنده‏اى مرا بپرستد و عبادت كند آنقدر كه نفسش قطع شود يا از حركت باز ماند يا همچون مشكى خشك گردد با اين حال از عبادت پيش من آيد اما منكر ولايت ايشان باشد او را داخل بهشت‏ نميكنم و نه او را در سايه عرش قرار ميدهم. 9

امام صادق علیه السلام فرمودند: 

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به معراج رفتند 120 بار و در هیچ مرتبه ای نبود مگر اینکه یقیناً خداوند عزوجل پیامبر را به ولایت علی و ائمه علیهم السلام توصیه نمود به دفعات بیشتری که وی را به واجبات توصیه نمود.10

و نیز پيامبر اكرم فرمودند: 

در شبى كه مرا خداوند بآسمانها برد بمن وحى كرد كه سؤال كن از پيامبران پيش از خود كه بر چه شرايطى رسالت داشته‏اند گفتم شما را با چه چيز مبعوث نمودند. گفتند بر نبوت تو و ولايت على بن ابى طالب و ائمه از شما دو نفر.

سپس خدا بمن وحى كرد كه توجه كن بطرف راست عرش توجه نمودم ديدم على و حسن و حسين و على بن الحسين و محمّد بن على و جعفر بن محمّد و موسى بن جعفر و على بن موسى و محمّد بن على و على بن محمّد و حسن بن على و مهدى در هاله‏اى از نور مشغول نماز هستند. خداوند بمن فرمود اينها حجت‏ها و اولياء منند و اين شخص انتقام از دشمنانم ميگيرد11

شایان تذکر است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در معراج به جایی بالا برده شدند که هیچ نبی یا فرشته ای اجازه ورود به آن محل را نداشت. در معراج در جایی که جبرئیل دیگر نمی توانست حضرت محمد صلی الله علیه و آله را همراهی نماید به آن حضرت گفت این جایی ست که هیچ ملک مقرب و نبی مرسلی از آنجا عبور نکرده است…12

جبرئیل گفت: اى محمد به راستى آخرين حدّى كه خداوند مرا در آن نهاده اينجاست، و اگر از اينجا بگذرم به واسطه تجاوز به حريم و حدود پروردگار خود بالهايم مى‏سوزد، پس همين طور در نور مرا سير دادند تا بدان جا از ملكوت خداوند كه مى‏خواست رسيدم، پس به من گفته شد:

اى محمد تو بنده منى و من پروردگار توأم، پس مرا پرستش كن و بر من توكل نما، زيرا تو نور من در ميان بندگانم، و فرستاده من به سوى خلق من، و حجّتم در ميان آفريدگانم هستى؛ و براى پيروان تو بهشتم را آفريدم، و براى آن كه تو را نافرمانى كند آتشم را خلق كردم، و براى اوصياى تو كرامت خود را فرض و لازم كرده و براى پيروانت ثواب خويش را واجب نمودم.

 من عرض كردم:رپروردگارا اوصياء من كيانند؟

به من ندا شد: اى محمد اوصياء تو آنانند كه بر ساق عرش نامشان نوشته شده. پس من در حالى كه در حضور پروردگارم بودم نظر به ساق عرش كردم پس دوازده نور ديدم كه در هر نورى خط سبزى بود و بر هر خط نام يكى از اوصياء من نوشته بود اوّلى ايشان على بن ابى طالب و آخرشان مهدى امّت من بود. عرض كردم: پروردگارا اينان‏ اوصياء من پس از من هستند؟

به من ندا شد: اى محمد اينان اولياى من و دوستان و برگزيدگان و حجتهاى من پس از تو بر آفريدگانم مى‏باشند و ايشان اوصياء تو و جانشينانت و بهترين خلق من بعد از تو هستند، به عزّت و جلالم سوگند به دست ايشان دين خود را پيروز كنم، و كلمه خود را به وسيله آنها بلند گردانم، و زمين را به وسيله آخرينشان از دشمنانم پاك كنم، و او را بر شرق و غرب عالم فرمانروا نمايم، بادها را براى او مسخّر كنم، و گردنهاى سخت را براى او رام سازم، و او را به وسائل بلند گردانم، و به لشكر خود ياريش كنم؛ و به فرشتگانم او را مدد نمايم تا دعوت مرا آشكار كند و همه خلق را بر توحيد من جمع‏آورى نمايد، سپس سلطنت او را پايدار كنم و حكومت را به دست اولياء خود تا روز قيامت دست به دست بچرخانم.  (الإنصاف فى النص على الأئمة، علل الشرائع)

ادامه دارد…

………………………………………………

پاورقی:

1- قرآن کریم، سوره مومنون(23) ، آیه 115

2- قرآن کریم، سوره آل عمران(3)،آیه 191

3-  قرآن کریم، سوره ذاریات(51) ، آیه 56

4-  قرآن کریم، سوره ابراهیم(14)، آیه 34

5-  بصائر الدرجات، خصال

6- قرآن کریم ؛ سوره اسراء(17)، آیه 1

7- بحار الانوار ج 7

8- بحارالانوار و…

9-  بحار الانوار ج 7 و …

10-  ‏الخصال، ج‏2

11- بحار الانوار ج 7 

12- از تفسیر جامع ذیل آیه 9 از سوره نجم (53)