دوشنبه, آوریل 29, 2024
مسیح نامه

مباهله-معاهده نجران(قسمت ششم)

اینک بنگریم امیه جد خلفای اموی چگونه شخصیتی بود:

محمد بن جریر الطبری سنی در تاریخ خود تاریخ طبری چاپ شده توسط دارالمعارف مصر نوشته است:

او مرد بدنامی بود که متعرض زنان می‌شد و در فحشاء و زنا معروف بود که بر اثر کردارهای زشتش به مدت ده سال به شام تبعید شد و در آن جا نیز با یک زن یهودی هم بستر شد و از او پسری آورد که امیه او را به خودش ملحق کرد و “ذکوان” نامید و کنیه ابو عمرو به وی داد و او پدر ابی معیط و جد عقبه پدر ولید – برادر مادری عثمان- است.

(تاریخ طبری/ طبری، محمد بن جریر / انتشارات دارالمعارف/ مطبعه حسینیه/ مصر. بی تا)

 همچنین محمد عبده سنی در شرح نهج البلاغه اش جلد 3 صفحات 466و 467 مثل طبری همین را نوشته است. بعلاوه اینکه زن یهودی وی ادعا کرد که ذکوان فرزند شوهرش است و امیه در طول حیاتش زن خود را به او داد. محمد عبده همچنین بیان کرد که ولید حاکم یزید در مدینه بود.

المقریظی تاریخ نویس مصری سنی مشهور نوشته است امیه در دوره پیش از اسلام کاری کرد که در میان اعراب ناشنیده بود و زنش را به پسرش داد. (به نقل از زندگی سیدالشهداء ابی عبدالله الحسینعمادزاه ج 1، ص 243)

دقت کنیم که این ذکوان همان حرب یا ابوعمر است که به عنوان یکی از پسران امیه شناخته می شود؛ و گفته می شود که پدر ابوسفیان است.

یک عالم انساب (نسب شناس) که امیه را در دوران پیری اش دیده بود درباره او به معاویه چنین گفته است.

“معاویه از عالم انساب دغفل (ابن حنظله) پرسید آیا او عبدالمطلب را دیده است و او پاسخ مثبت داد.  سپس پرسید او را چگونه یافتی او پاسخ داد” او شریف و خوش سیما با پیشانی بلند بود که نور پیامبری در چهره اش هویدا بود.  سپس معاویه از او پرسید آیا او امیه ابن عبدشمس را نیز دیده است او پاسخ داد که او را نیز دیده است. از او پرسید او را چگونه یافتی؟ پاسخ داد: ضعیف بدن ، خمیده و نابینا. در مقابل او ذکوان بود که او را این طرف و آن طرف می برد.” معاویه گفت او پسرش ابو عمر(حرب) بود. دغفل گفت تو این طور می گویی اما قریش او را برده او می دانست.(الاغانی، ج 1، ص 12؛ شرح النهج البلاغه  ، ج 17، صص 231 232)

ابن ابی الحدید سنی در شرح نهج البلاغه ج 15 ص 207 در خصوص شخصیت امیه می نویسد:

وی مردی بزهکار بود و مزاحم زنان می‌شد؛ به گونه‌ای که یک بار هنگام تعرض به یکی از زنان، با افراد قبیله‌ی وی درگیر شد…

او همچنین اشاره کرد که امیه در حال حیاتش زن خویش را به عقد پسرش ابوعمر در آورد و چنین چیزی در عرب بی سابقه بود.

 ابن ابی الحدید در صفحه 233 شرح نهج البلاغه ج 15 نوشته است که امیه زمانی که برده بود عادت داشت که از زائران دزدی کند . وی در دوران بردگی‌اش از اموال حجاج دزدی می‌کرد و وی را «حارس» می‌نامیدند. زیرا نام گذاری وارونه در عرب مرسوم است که بیمار را سلیم و دزد را نگهبان و حارس می‌نامیدند.

 این مسئله دزدی امیه در بحارالانوار ج 8 ص 361 نیز آمده است.

همانطور که در بالا اشاره شد محمد بن جریر طبری سنی تأیید کرده است که امیه به زنا و فساداخلاقی مشهور بود و به همین دلیل محکوم و از مکه تبعید شد. بعلاوه طبری سنی  دلیل دیگری برای تبعید امیه آورده است و آن نفرت و حسادت و دشمنی بی اندازه او با هاشم  بخاطر شرافت و مقام شامخ  هاشم وکلیدداری موروثی کعبه بود.

 طبری نوشته است:

پس از درگذشت عبد مناف، سقایت و رفادت به « عمرو » معروف به هاشم رسیدهاشم مرد نیکوکاری بود و در اجرای منصب رفادت پذیرایی از زائران و مسافران مکه ( بسیار می کوشید، به گونه ای که شتـرها را قربانی و از گوشت آنها آبگوشت درست کرده و با دستان خود نان در آن تریـد می کرد، لـذا به « هـاشم » یعنی تریـد کنندۀ نان معروف شداو نخستین کسی است که دو سفر بازرگانی برای قریش به راه انداخت؛ یکی در زمستان که به سوی یمن و حبشه می رفتند و دیگری در تایستان که به سوی شام صورت می گرفتاز این دو سفر در سورۀ ایلاف قریش یاد شده استجایگاه هاشم بن عبد مناف روز به روز افزایش می یافت؛ لذا اُمیة بن عبدُ شمس، بر او حسد برد و بر سر مناصب کعبه به کشمکش پرداختند، دو پیمان مهم بین دو جناح بسته شد، یکی از آن دو حلف المطیبین و دیگری لقعة الدم؛ حلف به معنای پیمان استحنفاء و یاران هاشم چون برای تثبیت این پیمان دستهای خود را در ظرفی از مُشک و مواد خوشبو گذاشتند به حلف المطیبین معروف شدند و جناح امیة که برای تحکیم پیمان خود دستانشان را داخل کاسه ای از خون قرار داده و سپس به آشامیدن خونهای داخل ظرف پرداختند به لعقة الدم یعنی خون لیسان معروف شدندنهایتاً مقرر شد کاهن خُزاعی میان آنان داوری کنداو حق را به هاشم داد و امیه برای مدت 10 سال به شام تبعید شد.( محمدبن جریر طبری، 804/2 )

 دلیل دیگری که عمرو بن عبدمناف را هاشم می نامیدند این بود که : هاشم از ریشه هشم یعنی نجات دادن گرسنگان می آید . هاشم برای سیر کردن مردم مکه در مدت قحطی فصلی برنامه ریزی کرد و در نتیجه مردی شد که گرسنگان را اطعام می کرد و به عربی” هشم الجياع”  مشهور شد. او سخاوتمند و بخشنده بود و بخشندگی عملی او در یک سال خشکسالی بود که عنوان مشهور هاشم “خردکننده” را به او داد. “خردکننده” بخاطر زدن یا ظلم به کسی نبود بلکه بخاطر رسیدگی به مردم گرسنه و ضعیف بود. او برای تمام مردم مکه با خرج خود خوراک تهیه کرد. او شخصا ذخیره بی نهایت آرد از سوریه با کاروان شتر آورد و سپس شترها را ذبح کرد و گوشت و نان را خرد کرد و سوپی برای مردمش تهیه کرد. نسل او همچنان تا امروز با افتخار بنی هاشم نامیده می شوند.( اسناد سنی: ابن کثیر 1.132، از ابن اسحاق ، ابن سعد ج 1 ص 777 به نقل از ویکی پدیای انگلیسی)

  در کامل ابن اثیر سنی صفحه 10 طبق نقل فروغ ابدیت آیت الله جعفر سبحانی جلد 1 صفحات 87 و 88 آمده  است:

اصرار امیه از سویی و بزرگی هاشم از سوی دیگر موجب شد حضرت هاشم این درخواست [درخواست قضاوت بین امیه و حضرت هاشم  توسط پیر عرب] را با دو شرط بپذیرد. اول اینکه پیر عرب هر که را محکوم کرد او باید صد شتر را در ایام حج [ابراهیمی] قربانی کند و دوم اینکه فرد محکوم می بایست  برای ده سال از مکه تبعید شود.  به محض آنکه پیر عرب چهره هاشم را دید شروع به تحسین هاشم کرد و او را تأیید کرد. طبق شرایط امیه مکه را به سوی شام ترک کرد و زمینه برای حسادت موروثی بنی امیه و تأثیر بنی امیه در این سرزمین[شام] فراهم شد .

*شایان تذکر است که همه اجداد و نیاکان حضرت محمّد صلی الله علیه و آله یکتاپرست بودند. کعبه  که از روز نخست توسط حضرت آدم علیه السّلام به فرمان الهی ساخته شد مظهر و نشانه یکتاپرستی بود و یکتاپرستان خصوصاً اجداد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله حج را طبق آئین حضرت ابراهیم و اسماعیل علیهما السّلام به جا می آوردند. در حالیکه مشرکان و … از تحریفات شیطانی پیروی می کردند و همه انواع بت ها را در کعبه قرار دادند …تا اینکه همه بت های کعبه توسط حضرت محمّد و حضرت علی علیهما السّلام نابود شد…

علی رغم همه ویژگی های فوق العاده والای هاشم امیه در خدمت به شیطان، قلب خود را آنچنان تاریک ساخته بود و حسادت و نفرت اش نسبت به هاشم آنچنان زیاد بود که برخی نوشته اند : ” تنها کسی که با اعتبار و قدرت هاشم مبارزه می کرد امیه بود” (ویکی پدیای انگلیسی) و این رفتار شرورانه برخورد همیشگی بنی امیه با بنی هاشم بوده است. حرب مقابل عبدالمطلب، ابوسفیان مقابل پیامبر اکرم و ابوطالب علیهما السلام ، معاویه مقابل امیرالمؤمنین علی و امام حسن و حسین علیهم السّلام و یزید مقابل امام حسین علیه السّلام…و سفیانی مقابل حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف…

از امیرالمؤمنین علی علیه السّلام پرسیده شد سفیانی ای که مقابل حضرت مهدی علیه السّلام قیام می کند از کدام قبیله است. حضرت پاسخ دادند سفیانی از بنی امیه و اولاد معاویه است و او شرورترین و ظالم ترین و ملعون ترین فرد است.(الملاهم و الفتن فی ظهور الغائب المنتظر، ص 150و …)

امیرالمؤمنین فرمودند که بنی امیه هرگز اسلام را واقعاً نپذیرفتند و فقط تظاهر به مسلمانی کردند: 

سوگند به كسى كه دانه را شكافته و جانداران را آفريده ، كه اينان[بنی امیه] اسلام را نپذيرفته‏اند بلكه تسليم شده ‏اند . و كفر را در دل نهان داشته‏اند و چون يارانى بيابند ، آشكارش سازند.(نامه 16 نهج البلاغه)

نکته مهم دیگری که باید به خاطر داشت اینست که شام(سوریه…) که امیه به آنجا رفت بخشی از امپراطوری روم مسیحی بود:

“هاشم دو سفر کاروانی قریش از مکه را بنیان نهاد ، سفر زمستانی به یمن و سفر تابستانی به شمال غربی سرزمین عرب و فراتر از آن به فلسطین و سوریه که در آن زمان حکومت بیزانس و بخشی از امپراطوری روم بود”. [دوباره خاطر نشان می کنیم که آن دسته از نقل قولهایی که منبع آن ذکر نشده است از ویکی پدیای انگلیسی ست و خوانندگان عزیز برای دریافت منابع اصلی می توانند به ویکی پدیای انگلیسی که در آن اصل منابع ذکر شده است رجوع کنند . البته  در برخی موارد ما این منابع را ذکر کرده ایم].