شباهت هاي عيسيِ مسيحيان با ديونيسوس خداي يوناني شر اب…(قسمت چهارم)
2- پدر ديونيسوس یک خدا بود و مادرش یک زن زمینی باکره
الف) اسناد مسيحي مدعي اينكه پدر عيسي عليه السلام خداست و مادرش زن زميني باكره :
“ آیا باور نمی کنی که من در پدر هستم و پدر در منست ، سخن هائی که من به شما می گویم از خود نمی گویم لکن پدری که در من ساکن است او این اعمال را می کند – مرا تصدیق کنید که من در پدر هستم و پدر در من است “(انجیل یوحنا باب چهارهم شماره 10-12)
“که اینک باکره آبستن شده پسری خواهدزایید و نام او را عمانوئیل خواهند خواند که تفسیرش این است: خدا با ما. “(متی، باب 1، عبارت 23)
“در آن روزها، مریم برخاست و به بلدی ازکوهستان یهودیه بشتاب رفت. و به خانه زکریادرآمده، به الیصابات سلام کرد. و چون الیصابات سلام مریم را شنید، بچه در رحم او به حرکت آمد و الیصابات به روحالقدس پر شده، به آواز بلند صدا زده گفت: «تو در میان زنان مبارک هستی و مبارک است ثمره رحم تو. و ازکجا این به من رسید که مادر خداوند من، به نزد من آید؟ زیرا اینک چون آواز سلام تو گوش زدمن شد، بچه از خوشی در رحم من به حرکت آمد. ( انجيل لوقا، بابا 1،عبارات 39 الي 44)
“لیکن چون زمان بهکمال رسید، خدا پسر خود را فرستاد که از زن زاییده شد و زیر شریعت متولد.”(رساله پولس به غلاطیان، باب 4، عبارت 4)
و…
ب) ابطال اين تحريف كه خدا پدر عيسي عليه السلام است و تاييد اين حقيقت كه مادرش مريم باكره سلام الله عليها بود:
وَقَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللّهِ وَقَالَتْ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللّهِ ذَلِكَ قَوْلُهُم بِأَفْوَاهِهِمْ يُضَاهِؤُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ
يهود گفتند که عُزَير پسر خداست ، و نصاری گفتند که عيسی پسر خداست اين سخن [باطلي] است که بر زبان مي آورند و به گفتار کسانی که پيش از اين کافر شدند شباهت دارد خدا بکشدشان، به كجا منحرف مي شوند؟( قرآن كريم؛سورۀ توبه(9)، آیه 30)
لَّقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَآلُواْ إِنَّ اللّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ قُلْ فَمَن يَمْلِكُ مِنَ اللّهِ شَيْئًا إِنْ أَرَادَ أَن يُهْلِكَ الْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَأُمَّهُ وَمَن فِي الأَرْضِ جَمِيعًا وَلِلّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا يَخْلُقُ مَا يَشَاء وَاللّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
كسانى كه گفتند: «خدا همان مسيح پسر مريم است» مسلّماً كافر شدهاند. بگو: اگر [خدا] اراده كند كه مسيح پسر مريم و مادرش و هر كه را كه در زمين است، جملگى به هلاكت رساند، چه كسى در مقابل خدا اختيارى دارد؟ فرمانروايى آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است از آن خداست. هر چه بخواهد مىآفريند، و خدا بر هر چيزى تواناست.(قرآن كريم؛ سورۀ مائده(5)، آیه 17)
مَّا الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَأُمُّهُ صِدِّيقَةٌ كَانَا يَأْكُلاَنِ الطَّعَامَ انظُرْ كَيْفَ نُبَيِّنُ لَهُمُ الآيَاتِ ثُمَّ انظُرْ أَنَّى يُؤْفَكُونَ
مسيح، پسر مريم جز پيامبرى نبود كه پيش از او [نيز] پيامبرانى آمده بودند و مادرش زنى بسيار راستگو بود. هر دو غذا مىخوردند. بنگر چگونه آيات [خود] را براى آنان توضيح مىدهيم سپس ببين چگونه [از حقيقت] منحرف مي شوند.( قرآن كريم؛سورۀ مائده(5)، آیه 75)
وَإِذْ قَالَ اللّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ أَأَنتَ قُلتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِي وَأُمِّيَ إِلَـهَيْنِ مِن دُونِ اللّهِ قَالَ سُبْحَانَكَ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أَقُولَ مَا لَيْسَ لِي بِحَقٍّ إِن كُنتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِي وَلاَ أَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِكَ إِنَّكَ أَنتَ عَلاَّمُ الْغُيُوبِ
و آنگاه که خدا به عيسی بن مريم گفت : آيا تو به مردم گفتی که مرا و، مادرم را سوای الله به خدايی گيريد ? گفت : به پاکی ياد می کنم تو را. مرا نشايد كه آنچه حق من نيست بگويم. اگر من اين را گفته بودم بي شك مي دانستی. تو به آنچه در ضمير من می گذرد دانايی و من از آنچه در ذات تو است بی خبرم ، فقط تويي كه از رازهاي نهاني آگاهي.( قرآن كريم؛سوره مائده(5)، آیه 116)
لَّقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّ اللّهَ ثَالِثُ ثَلاَثَةٍ وَمَا مِنْ إِلَـهٍ إِلاَّ إِلَـهٌ وَاحِدٌ وَإِن لَّمْ يَنتَهُواْ عَمَّا يَقُولُونَ لَيَمَسَّنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ
كسانى كه [به تثليث قائل شده و] گفتند: خدا سومين از سه است، قطعاً كافر شدهاند، و حال آنكه هيچ معبودى جز خداى يكتا نيست. و اگر از آنچه مىگويند باز نايستند، به كافران ايشان عذابى دردناك خواهد رسيد.( قرآن كريم؛سورۀ مائده(5)، آیه 73)
وَ اذْكُرْ فىِ الْكِتَابِ مَرْيمََ إِذِ انتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِهَا مَكاَنًا شَرْقِيًّا
فَاتخّذَتْ مِن دُونِهِمْ حِجَابًا فَأَرْسَلْنَا إِلَيْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِيًّا
قَالَتْ إِنىِّ أَعُوذُ بِالرَّحْمَانِ مِنكَ إِن كُنتَ تَقِيًّا
قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلَامًا زَكِيًّا
قَالَتْ أَنىَ يَكُونُ لىِ غُلَامٌ وَ لَمْ يَمْسَسْنىِ بَشَرٌ وَ لَمْ أَكُ بَغِيًّا
قَالَ كَذَالِكِ قَالَ رَبُّكِ هُوَ عَلىََّ هَينٌِّ وَ لِنَجْعَلَهُ ءَايَةً لِّلنَّاسِ وَ رَحْمَةً مِّنَّا وَ كاَنَ أَمْرًا مَّقْضِيًّا
و در اين كتاب مريم را ياد كن، آن هنگام كه از خانوادهاش جدا شد، و در ناحيه شرقى قرار گرفت.
و ميان خود و آنان حجابى افكند . در اين هنگام، ما روح خود [يكي از ملائكه الهي]را بسوى او فرستاديم و او در شكل انسانى بىعيب و نقص، بر مريم ظاهر شد!
او گفت: «من از تو، به خداى رحمان پناه مىبرم اگر پرهيزگارى! »
گفت: «من فرستاده پروردگار توام تا پسر پاكيزهاى به تو ببخشم!»
گفت: «چگونه ممكن است فرزندى براى من باشد؟! در حالى كه تا كنون انسانى با من تماس نداشته، و زن آلودهاى هم نبودهام!»
گفت: «چنين است! پروردگارت فرموده: اين كار بر من آسان است! و او را براى مردم نشانهاى قرار دهيم و رحمتى باشد از سوى ما! و اين امرى حتمي ست!»
(قرآن كريم؛سوره مریم (19) آيات 16 الي 21)
همچنين در روايات اسلامي آمده است كه امام باقر عليه السلام فرمودند ابليس با خبر گشت در خلال شب جارى[شب ميلاد حضرت عيسي عليه السلام] كودكى پا به عرصه وجود خواهد نهاد كه تمام بتها در برابرش سر تعظيم فرود خواهند آورد. شيطان كه اين خبر را شنيد در جستجوى مسيح بود تا اينكه او را در خانه راهبى ديد كه گروهى از فرشتگان گرداگردش حلقه زدهاند. آنها خطاب به ابليس گفتند: دور شو، اما وى از فرشتگان خواست تا پدر عيسى را معرفى كنند. آنها گفتند مَثَل او مانند آدم عليه السلام است كه بدون پدر به دنيا آمد آنگاه شيطان قسم خورد كه از همين روزنه چهار پنجم مردم را گمراه سازد. (النور المبين في قصص الأنبياء و المرسلين ، ص 406 )
ادامه دارد…