فدای تو…الیا (قسمت اول)
تقدیم به پیشگاه
امیر المؤمنین علی علیه السّلام که درباره عدالت گستر جهان هستی، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف اشاره به سینه مبارکش نمود و فرمود :
آه ! چقدر مشتاقم او را ببینم. او که پناهگاه پناهجويان ، پشتوانه ی استوار ، وسيع ترين کهف و پناهگاه و دانشمندترين دانشمند است. پروردگارا! برانگيخته شدن او را مايه خروج از غم و اندوه قرار ده. (برگرفته از غيبت نعمانی ص 213)
در زمان حضرت موسی علیه السّلام، عابدی زاهد و پرهیزکار به نام ذرخاء زندگی می کرد که از پیروان واقعی و یاران خاص حضرت موسی علیه السّلام به شمار می رفت.
حضرت موسی علیه السّلام همواره ویژگی های حضرت محمّد مصطفی صلی الله علیه و آله را بیان می کرد و آن جناب را می ستود. با گوش فرادادن به سخنان حضرت موسی و توصیفات آن حضرت از پیامبر آخرالزمان و اهل بیت مطهر آن حضرت مهر و محبت حضرت محمّد صلی الله علیه و آله و خاندان پاک ایشان روز به روز در دل ذرخاء شعله ور تر می شد. او همواره در ادعیه و اورادش ، آن حضرات را یاد می نمود .
سرانجام حضرت موسی علیه السّلام از دنیا رفت …
ذرخاء بیش از پیش به عبادت پرداخت و به ذرخاء زاهد معروف گشت.سرانجام مهر حضرت محمّد صلی الله علیه و آله و آرزو و اشتیاق ملاقات آن حضرت موجب شد ذرخاء عابد وطن خود را ترک کند و به سرزمینی سفر کند که طبق وعده حضرت موسی علیه السّلام قرار بود جای ظهور پیامبر موعود باشد. او به مکانی در نزدیکی مدینه فعلی رسید؛ بیابانی به نام ” مدائن الحکماء ” .
احساس انسی نسبت به آن محل یافت و تصمیم گرفت عمر خود را در آنجا به عبادت خدا سپری کند. بنابراین در آن محل عبادتگاهی بنیان نهاد و چاه آبی حفر کرد و در آنجا به عبادت خدا مشغول شد و در اشتیاق ملاقات حضرت محمّد صلی الله علیه و آله و حضرت علی علیه السّلام می سوخت. [در کتب روضة کافی در ضمن روایتی آمده است: امام صادق علیه السّلام فرمود : یهودیان در کتاب های خود یافته بودند که هجرتگاه حضرت محمّد صلی الله علیه و آله میان کوه ” عیر ” و کوه ” اُحد ” است . از این رو ، از شهر های خود بیرون شده و در جست و جوی آن حضرت بودند … روضۀ کافی ح 481]
روزی از اعجاز حضرت محمّد صلی الله علیه و آله و حضرت علی علیه السّلام و به حرمت ذرخاء عابد چشمه آبی در آن زمین پدیدار شد و با تلاش ذرخاء عابد در کندن زمین ، آب آن چشمه زیادتر شد . او منطقه را آباد کرد. زاهدان ، عابدان ، قبائل و عشایر از آبادانی منطقه آگاه شدند و به آنجا روی آوردند . باغ ها ، بستان ها ، خانه ها و ساختمانها بنا کردند . در اندک زمانی هشت قریه آباد تأسیس شد . مردم از گوشه و کنار خود را به آن منطقه می رسانیدند و جمعیت آن منطقه رو به فزونی می نهاد …
سرانجام عمر این زاهد با معرفت به روزهای پایانی خود رسید . فرزندان و نوادگانش دور شمع وجودش حلقه زدند . او دستور داد صندوقچه ای از فولاد با قفلی بی کلید و لوحی از طلا ساختند . آنگاه با دست خویش وصیت نامه ای را در آن لوح طلایی نوشت و در صندوقچه قرار داد، به آن قفل زد و به فرزندانش این گونه وصیت کرد :
ای فرزندان و خاندان من ! هزار و پانصد و پنجاه سال بعد از مرگ من ، پیامبری به نام محمّد صلی الله علیه و آله ظهور خواهد کرد . وصی و جانشین او پسر عمویش علی علیه السّلام است ، که داماد او نیز می باشد . او را در تورات الیا گویند. او دلیر مرد دلاوری است که از زمان حضرت آدم علیه السّلام تا پایان دنیا ، کسی همانند او نیامده و نخواهد آمد. پس از حضرت محمّد صلی الله علیه و آله پیامبر دیگری نیست و پس از علی علیه السّلام وصی و جانشین جز از فرزندان او نخواهد بود .
هنگامی که حضرت محمّد صلی الله علیه و آله ظهور کند و از طرف خدا به پیامبری برانگیخته شود یکی از نسل من به او ایمان خواهد آورد . او حضرت محمّد صلی الله علیه و آله را به همراه علی علیه السّلام به میهمانی دعوت خواهد کرد و از علی علیه السّلام معجزه شگفت انگیزی بدین گونه آشکار خواهد شد :
در آن محفل میهمانی انگشتر حضرت محمّد صلی الله علیه و آله به چاه می افتد . حضرت علی علیه السّلام بی آن که وارد چاه شود آن را بیرون می آورد. در این هنگام او این صندوقچه را از شما می خواهد . صندوقچه را به سرعت نزد او ببرید که کلید آن انگشت مبارک اوست و با انگشت خویش آن را باز خواهد کرد . وقتی این معجزه را از وصی پیامبر عربی دیدید ، همگی به او ایمان آورید و دین و آئین او را بپذیرید و اگر خلاف کنید از دین موسی کافر مرده اید . آنگاه این هشت قریه را – که در تصرف دارید – به او تسلیم کنید ، که من آنها را فدای وصی آن پیامبر کرده ام.
عابد ذرخاء ، این وصیت بگفت و جان به جان آفرین تسلیم کرد و روح بلندش با موّدت و ولایت حضرت محمّد صلی الله علیه و آله و حضرت علی علیه السّلام به سوی بهشت برین به پرواز درآمد .
…