پنج‌شنبه, می 16, 2024
کتب و مقالات متفرقه

دوازده امام در تورات؛ نگاهی نو به بشارت ابراهيم درسفر پيدايش3

3_ 2_ ملاحظاتی تاریخی در یافتن مصادیق نام های ذکر شده برای فرزندان اسماعیل

همان طور که بالاتر ذکر شد، در هیچ کتاب آسمانی یا منبع تاریخی، نشانی از علم الهی یا رهبری آسمانی در فرزندان مستقیم اسماعیل یافت نمی شود. اگر بزرگ بودن یا ربانی بودن دوازده فرزند مستقیم اسماعیل مسلّم بود، باید با جست وجو در کتب تاریخی، اثری از آنان به دست می آمد.

پس برای فهم مصادیق این نام ها و حلّ این معمّا، باید به نکات زیر دقت کرد:

1_ صاحبان نام های ذکر شده، نمی توانند همگی فرزندان بلا واسطۀ اسماعیل باشند که در یک نسل می زیسته اند؛ بلکه ایشان در نسل ها و ادوار  زمانی مختلف پدید آمده اند؛ زیرا در ابتدای آیۀ 25: 13 چنین آمده است: «و این است نام های پسران اسماعیل، موافق اسم های ایشان به حسب پیدایش ایشان».

به جای عبارت «پیدایش ایشان» در نسخۀ عربی، «موالیدهم»؛ در نسخه عبری «תוֹלְדֹתָם (تُولدُتام)» به معنای پیدایش یا دوره و عصر زمانی یا سلسلۀ نسب نامۀ آن ها و دوره تاریخی آن ها[95]؛ و در نسخه یونانی «γενεῶν» است[96]. این واژه در بیش از بیست آیه در عهد عتیق یونانی به کاررفته که همگی بدون استثنا به معنای اجیال، ادوار، زمان ها و نسل ها ترجمه شده است؛ بنابراین معلوم می شود که دوازده اسم مذکور همگی مربوط به فرزندان مستقیم اسماعیل که همه در یک دوره و یک نسل می زیستند، نیست؛ بلکه مربوط به افرادی است که به حسب زمانی، در نسل های مختلف پدید آمده اند.

2_ اساساً باید گفت در مورد دوازده پسرِ اسماعیل، اطلاعات قابل توجهی در عهدین[97] یا تاریخ[98] نمی یابیم. تنها جایی که از این دوازده نفر سخن به میان می آید، فصل 25 سفر پیدایش[99] است[100]. در میراث روایی اسلامی نیز _ چنانکه خواهیم گفت _ قیدار به عنوان پسرِ بزرگ اسماعیل و نبایوت (نبیت یا نبت) به عنوان پسر (و نه برادرِ) قیدار آمده است.

3_ به نظر می رسد واژه هایی که برای دوازده فرزند از نسل اسماعیل در تورات به کار رفته است، بیانگر صفت و ویژگی این افراد است و نه لزوماً اسم خاصی برای آن ها. این دوازده اسم در حقیقت ویژگی این افراد است که در سرزمین خود بدان شهرت یافته اند. دو قرینه دالّ بر این مطلب وجود دارد:

قرینۀ اول این است که در ابتدای آیۀ 25: 13 سفر پیدایش در ترجمۀ AVD عربی چنین آمده است: «وَهذِه أَسْمَاءُ بَنِی اسماعیل بِأَسْمَائِهِمْ». این ترجمه نمی تواند ترجمۀ صحیحی باشد، زیرا تکرار «اسماء» بی معنی است. «باسمائهم» برگردانِ واژۀ «בִּשְׁמֹתָם (بیشمیتام)» است که هم به معنی «به نام های ایشان» است و هم به معنی «به شهرت و وصف ایشان»[101]. بر این اساس بهتر است آیه چنین معنا شود: «و این است نام های فرزندان اسماعیل به حسب اشتهارشان (اسم یا صفت معروفشان)». پس این اسامی باید اسم یا وصف مشهور این افراد در سرزمینشان باشد.

قرینۀ دوم بر صفت بودن این اسامی آن است که برخی از متقدمینِ شارحینِ تورات، این اسامی را ترجمه و نقل به معنا کرده اند. برای مثال در تارگوم PST، برخی از این نام ها این گونه ترجمه شده اند: نبایوت به نبط[102] (נבט)، قیدار به عرب (ערב)، مشماع به مطیع و شنوا (צייתא)، دومه به ساکت و آرام (שׁתוקא)، مَسّا به حامل و بارور (מסוברא)، حدد به تندوتیز (חריפא) و تیما به معنای جنوب (אדרומא)[103]. این در حالی است که با بررسی نسب نامه های تورات درمی یابیم هیچ آیه ای نیست که در آن، شارحان تورات و نویسندگان تارگوم، نام ها را نقل به معنا کرده باشند. در سفر پیدایش، اسامی نسل آدم و نوح و ابراهیم و اسحاق و عیسو و یعقوب و دیگران به طور مبسوط آمده است؛ اما هیچ یک از این ها به صورت وصف توسط صاحبان تارگوم نقل به معنی نشده است. این مبحث، قرینه ای دیگر بر این مطلب است که این اسامی، اوصاف و ویژگی هایی برای فرزندان اسماعیل است؛ چراکه در غیر این صورت، نقل به معنا کردنِ این اسامی، بی وجه خواهد بود.

4_ در مورد دقت ثبت و ضبط اسامی موجود در تورات، باید توجه داشت که این اسامی، مسیر بسیار ناهموار 3300 ساله ای[104] را تا به امروز طی کرده اند. قدیمی ترین نسخۀ عبریِ موجود که حاویِ این اسامی است، نسخۀ لنینگراد و حلب است که هر دو در قرن نهم میلادی استنساخ شده است. قدیمی ترین نسخه های موجود تورات عبری (طومارهای قمران[105] )، همگی فاقد آیات موردنظر این مقاله هستند[106].به گفتۀ دانشمندان و محققانِ جدید، توراتی که امروز به دست ما رسیده، عیناً توراتی نیست که بر موسی نازل شده است؛ بلکه مکتوبی است که در طی 6 قرن از 4 منبع مختلف گردآوری شده است[107]. بنابراین بسیار طبیعی است که در ثبت و ضبط نام ها، تغییراتی اتفاق افتاده باشد.

به عنوان نمونه حتی در مورد نام عیسی مسیح که شخصیت اول مسیحیت است، اختلافات فراوانی در ترجمه های انجیل می یابیم؛ با این که عیسی یک شخص شناخته شده و معروف بوده و 500 سال پس از اسارت بابلی به دنیا آمده است، نامش در زبان سریانی به صورت ܝܫܘܥ (یِشوع)، در یونانی Ιησοῦς (یهسوس)، در لاتین Iesus (یسوس) و در قرآن، عیسی ضبط شده است. دیده می شود که در تلفظ یونانی، نام عیسی به کلی به شکلی متفاوت از تلفظ سریانی تغییر یافته است[108].

5_ تذکر این نکته نیز لازم است که نمی توان به ترتیب ذکر شدۀ این دوازده نام در تورات یقین داشت. نمونه های متعدد و مختلفی از فهرست اسامی در تورات امروز وجود دارد که نام های موجود در آن ها با اختلاف در ترتیب ذکرشده اند. برای نمونه می توان به اختلاف در ترتیبِ ذکرِ نام های فرزندان یعقوب بین فهرست های ارائه شده در پیدایش 20: 32 تا 30: 24 و خروج 1: 1 تا 1: 4 اشاره کرد.

6_ با توجه به این که بعضی از این دوازده نام[109] (مثل تیماء و دومه)، نام برخی قبائل یا شهرهای هزارۀ پیش از میلاد است، بد نیست به نظریۀ مشهور ولهوسن راجع به نحوۀ به وجود آمدنِ توراتِ کنونی توجه کنیم. به گفتۀ ولهوسن، شجره نامه های (نسب نامه های) تورات برای امت های غیرِیهود، توسط احبارِ یهود در نسخهP شکل گرفته است. خصوصاً شجرۀ فرزندان اسماعیل در فصل 25 سفر پیدایش، ساختۀ احبارِ یهود است[110]. بر این اساس برخی از این دوازده نام که احبارِ یهود (مولفانِ P) به عنوان فرزندان اسماعیل به او نسبت داده اند، نام برخی قبایل عربی بوده که در هزارۀ پیش از میلاد، معاصر آن احبار بوده اند و مؤلفانِ P، نام اسماعیل را به عنوان نیای اعراب، نامی مناسب برای نیای بزرگ قبایلِ عربِ هم عصر خویش دیده اند[111].

3_ 3_ بیان مصادیق برخی از دوازده نامِ توراتی در میراث اسلامی

با بررسی دقیق این دوازده نام در روایات اسلامی معلوم می شود که از این دوازده نام، قیدار و نبایوت (نبت یا نبیت) از اجداد پیامبر اسلام اند. همچنین مسّا که ترجمۀ عربی آن حمل است، از اجداد ایشان محسوب می شود؛ اما بقیۀ نام ها در بین اجدادِ پیامبر یافت نمی شود.[112] از سوی دیگر برخی از این اسامی، نام ها یا ویژگی هایی است که دوازده امام از خاندانِ پیامبر اسلام به آن شهرت یافته اند.

حدار (عبری חדר، سریانی ܚܕܪ) نام مشهور امیرالمؤمنین علی علیه السلام  است؛ به گونه ای که حتی یهودیان نیز این نام را می شناختند. در ماجرای جنگ خیبر، هنگامی که سردار رشید اسلام، امیرالمؤمنین علی علیه السلام  مقابل مرحب، جنگاور قلعۀ خیبر، قرار گرفت، خود را چنین معرفی کرد: «من کسی هستم که مادرم مرا حیدرة نامید»[113]. مرحب به محض این که این نام را شنید، ترس تمام وجودش را فراگرفت؛ چراکه از دایه اش شنیده بود که قاتل او شخصی به نام حیدر خواهد بود.[114]

در روایتِ دیگری از پیامبر اسلام صل الله علیه وآله  خطاب به یک یهودی چنین آمده است: «یا یهودی! وصیی علی بن ابی طالب علیه السلام ، و اسمه فی التوراة إلیا و فی الإنجیل حیدار»[115] در حدیثی آمده است که راهبی با امیرالمؤمنین علیه السلام  گفتگو کرد و نهایتاً زنّار درید و اسلام آورد و گفت: «من نام تو را در کتب پیشینیان، حیدره یافتم»[116].

جالب این است که در بین اعراب، اولین کسی که نامش حیدر نامیده شده، امیرالمؤمنین علی علیه السلام  بوده و قبل از ایشان، این نام در عرب سابقه نداشته است[117]. در کتاب های لغتِ عرب، ذیل ریشۀ «حدر» از ازهری نقل شده که حیدر نام امیرالمؤمنین علی علیه السلام  بوده و در این مطلب هیچ اختلافی وجود ندارد[118]. یکی از قدیمی ترین لغت دانان عرب، خلیل بن احمد فراهیدی[119]، در مورد این نام چنین آورده است: «حیدره: اسم علی بن ابی طالب علیه السلام  فی التوراة، وارتجز فقال: أنا الذی سمتنی أمی حیدره»[120].

یکی دیگر از این دوازده نام «ابدئیل» است. ابدئیل _ چنان که گفتیم _ به معنای کشتۀ خدا یا کسی است که برای خدا اعضایش تکه تکه و متفرق شده است؛ این معنا نیز به روشنی منطبق بر امام حسین بن علی بن ابی طالب علیهم السلام  است.

تیما نیز یکی از این دوازده نام است که به معنای عابد یا کسی است که در نهایت عبادت است. این نام منطبق بر  زین العابدین فرزند امام حسین علیهما السلام  است[121].

یطور نیز که دهمین نام از این دوازده اسم است، به معنای عسکری، از مشهورترین القابِ امام هادی علیه السلام ، دهمین امام از خاندان پیامبر علیهم السلام  است.

سرانجام دوازدهمین نام از بین دوازده فرزندِ اسماعیل، قیدمه است؛ این نام چنان که گفته شد در زبان عبری و آرامی به معنای فجر است. فجر در روایات اسلامی یکی از نام های مشهور حضرت مهدی علیه السلام ، دوازدهمین فرزند از دودمان پیامبر اسلام و منجی آخرالزمان است. در روایتی از امام صادق علیه السلام  ذیل آیۀ اول سورۀ فجر نقل شده که «فجر همان قائم (حضرت مهدی علیه السلام ) است.»[122] در حدیث دیگر ذیل آیۀ آخر سورۀ قدر چنین آمده است: «سلام هی حتی مطلع الفجر یعنی حتی یخرج القائم علیه السلام .»[123] این لقب از این جهت به ایشان اعطا شده است که این بزرگوار، منجی نهایی جهان است و در وقتی که جهان آکنده از تاریکی کفر و ظلم و جهل است، همچون فجر طلوع می کند و زمانه را به نورِ توحید و عدل و علم روشن می سازد.

3_ 4_ جمع بندی

ما با چهار گروهِ مختلف به عنوان مصداق دوازده نفر از نسلِ اسماعیل روبه روییم. دستۀ اول: پسران بلا واسطۀ اسماعیل، دستۀ دوم: اجدادِ پیامبر اسلام (از نسل اسماعیل)، دستۀ سوم: قبائل عرب در هزارۀ پیش از میلاد، دستۀ چهارم: امامان معصوم از اهل بیت پیامبر اسلام. ما گزیری نداریم جز آن که یک دسته از این چهار گروه را به عنوان مصداق بشارت خدا به فرزندان اسماعیل انتخاب کنیم[124]. اما ابتدا باید توجه کرد که این گروه منتخب، باید شرایط زیر را دارا باشند:

یکم: این افراد باید یک مجموعۀ دوازده نفری باشند. دوم: این دوازده شخص باید ازلحاظ وجهۀ الهی، رَبّانی یا امام به شمار آیند و جایگاهشان به گونه ای باشد که حتی حواریون حضرت عیسی علیه السلام  نیز به مقام و منزلتشان نرسند. سوم: این اشخاص باید با پیامبر اسلام (مئودمئود) ارتباط نزدیک داشته باشند؛ به گونه ای که شاید بتوان گفت فرزندان ایشان باشند.

حال بر پایۀ ملاحظاتی که برای یافتن مصادیق این دوازده نام از فرزندان اسماعیل در سفر پیدایش 17: 20 بیان شد، و نیز بر اساس این سه شرط، به روشنی و بی تردید معلوم خواهد شد که منظور  از  این بشارت الهی به نسل اسماعیل، دستۀ چهارم، یعنی دوازده امام معصوم از خاندان پیامبر اسلام اند. درحالی که سه دستۀ اول، مجموعۀ دوازده تایی مشخصی نیستند، رَبّانی نبوده و ارتباط نزدیکی نیز با پیامبر اسلام ندارند.

از سوی دیگر راجع به نام های ذکر شده به عنوان دوازده فرزند اسماعیل در فصل 25 سفر پیدایش، با توجه به انطباق برخی از این دوازده نام با اسامی مختص دوازده امام از خاندان پیامبر صل الله علیه وآله  که هیچ ذکری از آن ها در بین اجداد پیامبر اسلام و نیز در بین اعراب پیش از اسلام نیامده است، می توان دریافت که یگانه مصداق این نام های توراتی، همین دوازده امام از خاندان پیامبر اسلام اند. به عبارت دیگر، این ادعا معقول است که در اصلِ تورات و نه لزوماً در توراتِ کنونی، خداوند نام همۀ این دوازده امام از خاندان پیامبر را برای موسی و بنی اسرائیل بازگو کرده بود که برخی از این نام ها در تورات کنونی باقی مانده اند. البته این دوازده نام قطعاً در دسترس پیامبران بنی اسرائیل در هزارۀ پیش از میلاد نیز بوده است و احبارِ بنی اسرائیل در طول هزارۀ پیش از میلاد، برخی از این اسامی را به عنوان نسل اسماعیل، در نسب نامه های توراتی ذکر کرده اند.

اما از سوی دیگر ما با این واقعیت روبه روییم که نام (یا وصف) بعضی از دوازده امام از دودمان پیامبر، به طور صریح در این فهرست دوازده تایی تورات یافت نمی شود و به جای آن، نام برخی از قبائل عرب پیش از اسلام و یا اجداد پیامبر، جایگزین آن شده است؛ این نشان می دهد که یا همین دوازده نام موجود توراتی، نام دوازده امام از خاندان پیامبر به زبان عبری است و این مشکل ماست که قادر به تبیین و تطبیق برخی از آن ها بر اسامی دوازده امام نیستیم؛ یا چنان که ولهوسن گفته، احبار یهود در ویرایش نهایی تورات، نام های قبائل بزرگ عرب در زمان خویش را که برخی از آن ها همان نام اجداد پیامبر اسلام بوده است، در میان اسامی گنجانده اند.

نتیجه گیری

در این مقاله، تلاش کردیم تا نشان دهیم شواهد متعدّد و مورد اعتمادی وجود دارد که بیان  می دارد آیات 17: 18 و 17: 20 در سفر پیدایش تورات، بشارتی برای ظهور پیامبر اسلام و دوازده امام است. این شواهد، از بررسی لغوی واژگان به کار رفته در این آیات در زبان های مختلف تا واکاوی کاربرد واژگان موردنظر در دیگر آیات تورات و هم چنین روایات اسلامی را شامل می شد. نتایجی که از این بررسی ها به دست آمد را می توان در چهار بخش تقسیم کرد: یکم: مفهوم امامت در دعای ابراهیم برای نسل خود؛ دوم: معنا و مصداق مئود مئود؛ سوم: معنای دوازده فرزند ربانی از نسل اسماعیل؛ و چهارم: مصادیق این دوازده فرزند بر اساس آیات مذکور در سفر پیدایش 25. به هرتقدیر، این نوشته می تواند آغازی باشد برای پژوهش بیشتر در شواهد ارائه شده از آیات و یافتن قرائن تطبیقی محکم تر جهت تبیین نام دوازده ربانی از نسل اسماعیل.

پی نوشت ها :

[1]. تاریخ دریافت: 15/6/93،تاریخ پذیرش: 20/9/93.

2. دانشجوی کارشناسی ارشد ادیان و عرفان، دانشگاه تهران h.taghavi@ut.ac.ir.

[3]. دانشجوی دکترای قرآن و حدیث، دانشگاه تهران ghandehari@ut.ac.ir.

[4]. دانشجوی دکترای فلسفه دین، دانشگاه تهرانfeyzbakhsh@ut.ac.ir.

[5]. صف/6: <وَ إِذْ قالَ عیسَى ابْنُ مَرْیمَ یا بَنی‏ إِسْرائیلَ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیکمْ مُصَدِّقاً لِما بَینَ یدَی مِنَ التَّوْراةِ وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ یأْتی‏ مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَد>؛ أعراف/157: <الَّذینَ یتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِی الْأُمِّی الَّذی یجِدُونَهُ مَکتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراةِ وَ الْإِنْجیل‏>؛ بقرة/146: <الَّذینَ آتَیناهُمُ الْکتابَ یعْرِفُونَهُ کما یعْرِفُونَ أَبْناءَهُم‏>؛ آل ‏عمران/81: <وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ میثاقَ النَّبِیینَ لَما آتَیتُکمْ مِنْ کتابٍ وَ حِکمَةٍ ثُمَّ جاءَکمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِما مَعَکمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُرُنَّه‏>.

[6]. برای نمونه رجوع کنید به روایات طویل مناظرۀ امام رضا علیه السلام  با اهل ادیان مختلف که در آن ها، بشارات متعددی از سوی امام رضا علیه السلام  مطرح می شود: ابن بابویه، محمد بن علی، عیون أخبار الرضا علیه السلام ،  1/154.

[7]. ترجمۀ فارسی تورات که از قدیمی ترین نسخۀ عبری موجود (نسخۀ لنینگراد WTT مربوط به قرن دهم میلادی) توسط نویسنده انجام شده است.

[8]. اسماعیل بن عبدالرحمن بن ابی کریمة السدی از اصحاب امام سجاد و امام باقر علیهما السلام و مفسر شیعی معروف که تفسیر او باقی نمانده است؛ اما طبق نقل ابن طاووس (الطرائف،  1/172) و تستری (إحقاق الحق، 7/ 478) وی در تفسیر خود، این بشارت را به صورت تأویل شده در مورد نبی اکرم و ذریۀ او آورده است.

[9]. تاریخ نگار مسلمان، ابومحمـــــد عبدالله بن مســـــلم دینـــــوری مــــــروزی، معروف به ابن قتیبۀ دینـــوری (۲۱۳ _ ۲۷۶ هجـــــری قمـــــری)، در ابتــــــدای کتاب أعلام النبوة (در باب بشارات کتاب مقدس)، این آیه و آیات تکوین 16: 8_ 12 را آورده و در توضیح مراد آن ها می نویسد: «فتدبّر هذا القول فإن فیه دلیلا بیّنا على أن المراد به رسول اللَّه صل الله علیه وآله ، لأن إسماعیل لم تکن یده فوق ید إسحاق،… فلما بعث رسول اللَّه انتقلت النبوة إلى ولد إسماعیل، فدانت له الملوک وخضعت له الأمم، ونسخ اللَّه به کل شرعة، وختم به النبیین، وجعل الخلافة والملک فی أهل بیته إلى آخرالزمان، فصارت أیدیهم فوق أیدی الجمیع، وأیدی الجمیع مبسوطة بالخضوع…» (Schmidtke, The Muslim reception of biblical materials: Ibn Qutayba and his Aʿlām al-nubuwwa, p. 254)  طبق برداشت وی از این بشارت، خلافت پیامبر تا  آخر الزمان، از  آنِ «اهل بیت او» خواهد بود.

[10]. نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، 108.

[11]. مفید، محمد بن محمد، المسائل السرویة، 43.

[12]. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر القرآن العظیم، 59، ذیل آیۀ 12 سورۀ مائده: «… فی التوراة البشارة بإسماعیل علیه السلام ، و أن اللّه یقیم من صلبه اثنی عشر عظیما، و هم هؤلاء الخلفاء الاثنا عشر المذکورون فی حدیث ابن مسعود و جابر بن سمرة». هرچند وی بدون ارائه هیچ دلیل نقضی، دوازده امام شیعه را مصداق این دوازده خلیفه نمی داند.

[13]. مقصود از دانشمندان اهل کتاب، اعم از افرادی است که از اهل کتاب بوده و سپس
 مسلمان شده اند.

[14]. ابو اسحاق کعب بن ماتع الحمیری الاحبار، پسر یک خاخام یهودی در یمن بود که مسلمان شده و در روزگار عمر بن خطاب می زیست. در منابع اسلامی، روایات متعددی به نقل از کعب الاحبار وجود دارد که طبق آن ها نام پیامبر در متون مقدس «ماذماذ» (یا کلماتی شبیه آن) بوده است. (به عنوان نمونه ر.ک: قاضی عیاض، عیاض بن موسی، الشفا بتعریف حقوق المصطفی، 1/ 234 و ابن طاووس، علی بن موسی، التشریف بالمنن، 81) همچنین نعیم بن حماد مروزی (د. 228 ق) به سند خود از کعب نقل کرده است که در پاسخ سؤالی در مورد تعداد ملوک این امت، گفته است: «أجد فی التوراة اثنی عشر ربّیا» (الفتن، 55، ح 225) طبق نقل ابن عیاش، وی اسامی ذکر شده در تورات برای فرزندان اسماعیل را (ر.ک: بخش دوم همین مقاله) در حقیقت اسامی امامان می دانسته است که اولینشان حضرت علی علیه السلام  بوده است (مقتضب الأثر، 26). آگاهی کعب از این بشارت، مورد سوءاستفاده راویان بعدی قرارگرفته و هرکدام به دلخواه خود، اسامی برخی از خلفا را نیز در این مجموعه وارد کرده اند. (الفتن، 55، ح 224)

[15]. نعیم بن حماد از سرج الیرموکی، صحابی پیامبر که قبل از اسلام از یهودیان منطقۀ یرموک (نام رودخانه ای در اردن) بوده، نقل می کند که در تورات این گونه یافته است: «أن هذه الأمة إثنا عشر ربیا أحدهم نبیهم فإذا وفت العدة طغوا وبغوا ووقع بأسهم بینهم» (الفتن، 55، ح 223). همین روایت را با اندکی تفاوت، محمد بن أحمد الدولابی (د. 310 هـ) در الکنی والأسماء، 2/ 883 و ابن بابویه در الخصال،  2/474 با اسانیدی متفاوت نقل کرده اند؛ ولی حلقۀ مشترک هر سه سند، حماد بن سلمة، محدث بصری (د.167 ق) است. لازم به ذکر است که قسمت زیرخط دار در نقل ابن بابویه به صورت صحیح ضبط شده است: «و جدهم نبیهم». بخش پایانی روایت نیز مطابق نقل سنی احادیث اثناعشر به آخر نقل سرج افزوده شده است.

[16]. طبق نقل ابن عیاش جوهری، وی از اولاد هارون و «حبر الیهود» در منطقۀ حیرة در اطراف کوفه بوده و در قرن دوم می زیسته است. ابن عیاش از محدث بصری، ابوبکر هشام بن  أبی عبدالله الدستوائی (د.154 ق) نقل می کند که از این عالم یهودی شنیده است که اسامی ذکر شده در تورات برای فرزندان اسماعیل (ر.ک: بخش دوم همین مقاله) در حقیقت صفات اوصیای حضرت محمد علیهم السلام  است. (مقتضب الاثر، 28)

[17]. حاکم یهودیان جزیره که در زمان منصور مسلمان شده بود و اسامی حضرت محمد و دوازده وصی او را در تورات یافته بود. (همان، 39)

[18]. عالم یهودی قرن سوم در شهر ارگان (شهری تاریخی در شمال بهبهان که ساکنین آن یهودی بوده اند). نعمانی به یک واسطه از او نقل می کند که تعداد و اسامی عبرانی ائمه علیهم السلام  را در تورات دیده است؛ سپس وی به بشارت موردبحث اشاره می کند. (الغیبة، 108)

[19]. خبر پرسش و پاسخ عالم یهودی از نسل هارون از امیرالمؤمنین و اخبار ایشان به دوازده امام، از معروف ترین احادیث این باب است که در  کتاب های متعدد با اسانید مختلف نقل شده است. در چند نقل این حدیث، عالم یهودی اظهار می دارد که عدد ائمۀ عدل پس از پیامبر را در کتابی به خط هارون و املاء موسی دیده است. (ر.ک: کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، 1/530)

[20]. در کتاب سلیم بن قیس (متعلق به قرن اول هجری)، ماجرای نصرانی ای آمده است که پس از جنگ صفین نزد امیرالمؤمنین علیه السلام  آمده و به نقل از  کتاب های مقدس نزد خود، خبر از 13 بزرگ از نسل اسماعیل می دهد که عیسی بن مریم پشت آخرینشان نزول کرده و نماز می گزارد. (هلالی، سلیم بن قیس، کتاب سلیم،  2/ 705 و 706)

[21]. مکاشفات بحیرا را شخصی به نام اشوعیب در قرن 11 و 12 میلادی ضبط کرده است. با پژوهش هایی که اخیراً بر روی این منبع صورت گرفته، به نظر می رسد که چهار منبع مسیحی از قدیمی ترین منابعی هستند که داستان بحیرا را نقل کرده اند؛ دو منبع به زبان سریانی، دو منبع به زبان عربی. نسخه های سریانی، یکی حدود سال 810 میلادی و دیگری حدود 850 میلادی شکل گرفته است. منابع عربی از این دو نسخه متأخرترند:

krisztina Szilagyi, Muhammad and the monk: the making of the christian Bahira legend, pp. 185-192.

[22]. Barbara Roggema, The Legend of Sergius Bahira, p378,379.

[23]. همان، 394.

[24]. همان، 411.

[25]. ابوالحسن علی ابن سهل ربان طبری، پزشک معروف ایرانی در اوایل قرن سوم که ابتدا مسیحی بوده و سپس به اسلام گرویده است. برای ذکر  این بشارت ر.ک: طبری، علی بن ربَّن، الدین و الدولة، 131 و 132.

[26]. السموأل بن یحیی المغربی (د. 559 ق) منجم، ریاضیدان و پزشک یهودی که 17 سال قبل از فوتش مسلمان شد. برای ذکر این بشارت ر.ک: همو، إفحام الیهود، 115.

[27]. Halft, Saʿīd b. Ḥasan al-Iskandarī, A Jewish Convert to Islam; Editio princeps of the Later Recension (732) of His Biblical Testimonies to the Prophet Muḥammad, p. 285.

[28]. ملاآقابابا (1771_1849 م) فرزند ملارحمیم، یکی از دو خاخام یهود تهران و رییس یکی از کنیسه های محلۀ عودلاجان که در سال 1822 میلادی در حضور ملااحمد نراقی اسلام آورد و نام خود را به محمدرضا تغییر داد. جایگاه ملاآقابابا در بین یهود آن چنان رفیع بوده که حبیب لوی، نویسندۀ یهودیِ کتاب یهودیان ایران، اسلام آوردنِ ملاآقابابا را ضربۀ سهمگینی بر پیکر نحیفِ یهودِ آن زمان تلقی می کند (تاریخ یهود ایران، 3/ 1023). هم زمان با ایشان، هفتاد نفر از خاندانشان نیز اسلام آوردند. نگارنده نسبتِ خویشاوندیِ سببیِ نزدیکی با نوادگانِ محمدرضا جدید الاسلام دارد. هم اکنون نسلِ کثیری از ایشان به جای مانده که از این جمله اند خاندان های: سلیمانی، وکیلی، جواهریان، رحمانی، جواهری، ساعتچی، مظفریان، واعظ تهرانی، زمردیان، نقره چی و عظیم زاده.

[29]. «دوازده سرور که از ذریۀ حضرت اسماعیل به هم رسد باید همان دوازده امام شیعیان بوده باشد» (جدیدالاسلام، محمد رضا، اقامة الشهود فی رد الیهود، 48).

[30]. ابن طاووس در ص 81 التشریف بالمنن، با نقل روایتی از کعب الاحبار، ذکر نام مید (مئودمئود) را در تورات، دلیل اسلام وی می داند. همچنین ابن قیم جوزیه از یکی از علمای یهودی که اسلام آورده نقل می کند که وی گفته هیچ یک از علمای یهودی در مصداق این بشارت شکی ندارد. (ابن قیم جوزیه، محمد بن ابی بکر، هدایة الحیاری فی أجوبة الیهود والنصاری، 370).

[31]. طرفه آن که ناقل خبر تشیع یهودیان به خاطر این بشارت، ابن تیمیه (د. 728 ق)، یکی از متعصب ترین مخالفان تشیع است؛ شاگرد وی، ابن کثیر، از او نقل می کند که دربارۀ دوازده بزرگ از نسل اسماعیل که در بشارت یاده شده اند، گفته است: «غلط کثیر ممن تشرف بالإسلام من الیهود فظنوا أنهم الذین تدعو إلیهم فرقة الرافضة فاتبعوهم» (البدایة والنهایة،  6/250) ابن کثیر در تفسیر خود نیز تشرف تعداد زیادی از یهودیان به تشیع را ذکر می کند: «فیتشیع کثیر منهم جهلا و سفها» (تفسیر القرآن العظیم، همان).

[32]. جالب آن که این امر مختص زمان های گذشته نبوده و در عصر حاضر نیز برخی از مبشرین مسیحی نیز به ارتباط این بشارت با دین اسلام اعتراف کرده اند. به عنوان نمونه، جاناتان کالور، مبلغ مسیحی دارندۀ مدرک دکترا از دانشکدۀ تبشیر جهانی (School of World Mission) زیرمجموعه حوزۀ علمیۀ مسیحی فولر (Fuller Theological Seminary)، که بزرگ ترین حوزۀ علمیۀ مسیحی آمریکاست، در مقالۀ خود دربارۀ بشارت سفر پیدایش: 17، این آیه را بشارتی دربارۀ امت اسلام تلقی می کند.

    ر.ک: Jonathan Culver, The Ishmael Promise and Contextualization Among Muslims.

[33]. محقق عراقی معاصر، صاحب مجله تراث النجف. ایشان در مقالۀ دعوة إبراهیم و إسماعیل عند رفع القواعد من البیت، به طور مبسوط راجع به این بشارت و ربط آن به امامت دوازده امام سخن گفته است.

[34]. مباحث هامة فی المسیحیة و الاسلام، 39؛ و کتاب نبی ارض جنوب، 14.

[35]. مختصر اظهار الحق، 1/355.

[36]. کتب و مقالات للدکتور حبیب بن عبدالملک، 143.

[37]. هل بَشَّر الکتاب المقدس بالنبی محمد صل الله علیه وآله ، 27_34.

[38]. تخجیل من حرف التوراة والإنجیل، 176_178.

[39]. نسخۀ AVD ترجمۀ کتاب مقدس به عربی است که در سال 1800 تحت نظر کشیش الی اسمیت (Eli Smith) آغاز شد و همکارش دکتر کرنیلیس ون دایک (Dr. Cornelius Van Dyke) کار او  را به سرانجام رساند. این ترجمه در سال 1860 کامل شد.

[40]. نسخۀ پادشاه جیمز King James Version که عموماً به نسخۀ کتاب مقدس پادشاه جیمز KJB معروف است، ترجمه انگلیسی بایبل است که نگارش آن برای کلیسای انگلیس در سال 1604 شروع شد و در 1611 پایان یافت. در سال 1604، شاه جیمز چهارم، مجلس همپتون را در دربار تشکیل داد که در آن نسخۀ جدیدی به زبان انگلیسی نوشته شود که مشکلات نسخه های قبل را نداشته باشد. این نسخه توسط 47 دانشمند که همگی آن ها از اعضای کلیسای انگلیس بودند ترجمه شد. همانند اکثر ترجمه های دیگر، عهد جدیدِ این نسخه از زبان یونانی و عهدِ قدیم از زبان عبری و آرامی ترجمه شده است، درحالی که آپوکریفا از یونانی و لاتین ترجمه شده است.

[41]. LXX (به لاتین: Septuaginta، در عربی: سبعینیه) نسخه ای از عهد عتیق است که در قرن سوم قبل از میلاد و در دوران فرمانروایی بطلمیوس فیلادلفوس در مصر، توسط یهودیان اسکندریه از عبری به یونانی ترجمه شد. نام این نسخه برگرفته از این روایت است که این کتاب را نزدیک به هفتاد تن از دانشمندان یهودی ترجمه کرده اند. LXX با متن عبری تفاوت هایی داشت. مهم ترین تفاوت های آن این بود که کتاب هایی در این نسخه وجود داشت که متن عبری آن در دست نبود. این هفت کتاب عبارت اند از: طوبیت، جودیت، حکمت سلیمان، حکمت یشوع بن سیراخ، باروخ و کتب مکابیان. نسخۀ LXX برخلاف نسخۀ عبری که دارای ۳۹ سفر است، دارای ۴۶ سفر می باشد. در بین سال های ۲۰۰ ق.م تا ۱۰۰ ب.م بسیاری از یهودیان و مسیحیان، از این نسخه استفاده می کردند.

[42]. Samaritan Targum تارگوم سامری که بر اساس لهجۀ سامری به زبان آرامی شکل گرفته، یکی از کهن ترین ترجمه های تورات سامری است. تورات سامری نسخه ای عبری از تورات است که سامریان به جای تورات ماسوری از آن استفاده می کنند. برای شناخت سامریان باید دانست که بعد از وفات حضرت سلیمان، بنی اسرائیل به دو فرقه تقسیم شدند؛ فرقۀ نخست، دو سبط یهودا و بنیامین بودند و فرقۀ دوم نیز  بقیۀ بنی اسرائیل را شامل می شدند. سامری ها ادعا می کنند که آن ها از نسل پادشاهی اسرائیل در شمال هستند و از نسل یوسف و لاوی که پس از مرگ سلیمان از پادشاهی یهودا در جنوب اسرائیل جداشده بود (اول پادشاهان 12). البته یهودیان هیچ گاه این مطلب را در مورد ریشۀ سامری ها قبول نکرده اند. سامری ها تلمود را قبول ندارند و سنت های شفاهی خاص مربوط به خود را دارند. اعمال سامری ها بر اساس همین نسخه از پنج کتاب موسی است که در اختیار دارند. بسیاری بر این باورند که نسخۀ سامری، در قرن سوم پیش از میلاد وجود داشته است. فیفر از این دیدگاه بسیار حمایت می کند و می گوید: می توان گفت جامعۀ سامری پس از شکل گیری در حدود 400 قبل از میلاد، اسفار خمسه را به عنوان کتاب مقدس پذیرفت و ما شواهدی داریم که نسخۀ سامری مانند ماسوری، در آن زمان وجود داشته و می توان گفت از همان ابتدا سامریان آن را به عنوان کتاب مقدس خود برگزیده اند. یکی از مهم ترین شواهد موجود، نسخه های قمران است که در سال 1947 یافت شد. در یافته های قمران، دستخط های زیادی وجود دارند که دارای بافت نوشتاری مانند نسخۀ سامری هستند که حاکی از وجود این نسخه در دوران قبل از میلاد است. سامریان، تاریخ کتابت تارگوم سامری را سال 20 پیش از میلاد می دانند و آن را به شخصی به نام ناتانایل (Nathanael) نسبت می دهند.

[43]. نسخۀ WTT نسخه ای عبری از عهد عتیق است که بر پایۀ متن میشیگان_ کلارمونت در سال های 1981 و 1982 در دانشگاه میشیگان آمریکا شکل گرفته است. این نسخه بر پایۀ نسخۀ Biblia Hebraica Stuttgartensia (1977) استوار گشته که آن نیز تلاشی برای احیای نسخۀ عبری قدیمی لنین گراد بوده است. نسخۀ لنین گراد، قدیمی ترین نسخۀ کامل عبری بایبل است که بر پایۀ متن عبری ماسوری استوار گشته و تاریخ کتابت آن سال 1008 میلادی است.

[44]. تارگوم نئوفیتی (NFT)، ترجمه ای آرامی از بیشتر بخش های تورات است. شرح آیات تورات در این تارگوم از تارگوم اونکلوس طولانی تر و از تارگوم یوناتان کوتاه تر است. تاریخ نگارش این تارگوم مشخص نیست. تاریخ کتابت نسخه ای از این تارگوم که اکنون موجود است، به سال 1504 در رُم بازمی گردد.

مارتین مک نامارا معتقد است که تاریخ نگارش این تارگوم به قرن چهارم میلادی بازمی گردد. زبان نگارش این تارگوم، آرامی فلسطینی است؛ به عکس تارگوم اونکلوس که آرامی بابلی است.

[45]. تارگوم سودو_ یوناتان (Targum Pseudo-Jonathan) (PJT) ترجمه ای شرح گونه از تورات در سرزمین اسرائیل به زبان آرامی است. (برعکس تفسیر شرقی بایبلی یعنی تارگوم اونکلوس (Targum Onkelos)). عنوان صحیح این کتاب، تفسیر اورشلیمی (Targum Yerushalmi) است که در قرون وسطی به این نام شناخته می شده، اما به علت اشتباهات چاپی، بعدها تفسیر  یوناتان نام گرفت که به یوناتان بن اوزّیِل (Jonathan ben Uzziel) منسوب است. امروزه هنوز برخی از ویرایش های تورات، این کتاب را همچنان تارگوم یوناتان می خوانند. بنا بر نقل تلمود، یوناتان بن اوزیل (Yonatan ben Uziel) طلبه ای اهل تحقیق از هیلل بوده است که ترجمه ای به زبان آرامی از کتب پیامبران بنی اسرائیل نوشت. در هیچ منبعی اشاره نشده که او مترجم تورات بوده است؛ بنابراین تمامی دانشمندان بر این موضوع که این تفسیر به یوناتان بن اوزاییل غیر مرتبط است، اتفاق نظر دارند. دی رُسی (de Rossi) در قرن 16 مدعی است دو نسخۀ کامل از تفسیر تورات دیده است که بسیار به هم شبیه بوده اند. یکی از آن ها به نام تفسیر  یوناتان بن اوزاییل و دیگری به نام تفسیر اورشلیمی بوده است.

[46]. تارگوم اونکلوس Targum Onkelos، (TAR) یک ترجمۀ آرامی رسمی از تورات در بین یهودیان شرقی (بابلی) بوده است. گفته می شود این ترجمه توسط یک تازه کیش یهودی به نام اونکلوس (אונקלוס) در حدود سال های 35 تا 120 میلادی صورت گرفته است. ساموئل لوتزاتو معتقد است که تارگوم اونکلوس برای فهم عموم مردم بوده است. تارگوم اونکلوس به همراه تورات عبری به صورت آیه به آیه با صدای بلند و از حفظ در کنیسه های یهود خوانده می شده است و این امر هنوز در بین یهودیان یمن ادامه دارد. جایگاه این تارگوم در بین یهودیان تا بدان جاست که به گفته تلمود: «یک شخص باید سهمش از کتاب مقدس را به همراه جماعت یهودیان به این نحو کامل کند: <کتاب مقدس را دو بار و تارگوم را یک بار بخواند>».

[47]. Peshita Old Testament پشیتا یا پشیطا (ܦܫܝܛܬܐ Pšîṭtâ) به معنی ساده، متداول و بسیط، نسخۀ معیار کتاب مقدس در کلیساهای مسیحی آشوری سریانی زبان است. اعتقاد عمومی بر این است که عهد عتیق پشیتا از عبری به سریانی در قرن دوم میلادی ترجمه شده است. کرافورد بورکیت به این نتیجه رسیده که ترجمۀ عهد عتیق پشیتا احتمالاً  کار یهودیانی که در اُدسا زندگی می کرده اند بوده است. عهد عتیقی که برای کلیسای سریانی شناخته شده بوده متعلق به جامعه یهودیان فلسطینی بوده است. نسخۀ فعلی که این آیات از آن اخذ گردیده است، مشهور به 7a1 است که آن را به قرن 6 یا 7 میلادی نسبت می دهند. این نسخه در سال 1866 توسط آنتونیو سریانی، کشف و بین سال های 1876 تا 1883 چاپ شده است.

[48]. شحاده، حسیب، الترجمة العربیة لتوراة السامریین، المجلد الاول لسفر التکوین و الخروج، 69.

[49]. پیدایش 17: 18 نسخه KJV.

[50]. تارگوم NFT  آیه 6: 9.

[51]. اول پادشاهان، فصل 2، آیات 3 و 4: «(3) وصایای یهُوَه، خدای خود را نگاه داشته، به طریق های وی سلوک نما، و فرایض و اوامر و احکام و شهادات وی را به نوعی که در تورات موسی مکتوب است، محافظت نما تا در هر کاری که کنی و به هرجایی که توجه نمایی، برخوردار باشی. (4) و تا آنکه خداوند، کلامی را که دربارۀ من فرموده و گفته است، برقرار دارد که اگر  پسران تو، راه خویش را حفظ نموده، به  تمامی دل و  به  تمامی جانِ خود در حضور من به راستی سلوک نمایند، یقین که از تو کسی که بر کرسی اسرائیل بنشیند، مفقود نخواهد شد».

[52]. اول پادشاهان، فصل هشتم، آیات 23 تا 25.

[53]. تارگوم اونقلوس سفر پیدایش، آیه 17: 1.

[54]. سفر پیدایش، فصل 17، آیه 2.

[55]. پیدایش 17: 20: «اما در مورد اسماعیل؛ من درخواست تو را دربارۀ او شنیدم (قبول کردم)». به تعبیر تارگوم: «در مورد اسماعیل دعای تو را پذیرفتم».

[56]. پیدایش 17: 20.

[57]. از نکاتِ جالب در این تحقیق این بود که پس از توجه به تشابه آیاتِ فصل هفدهم سفر پیدایش با آیۀ 124 سورۀ مبارکه بقره و نگارش و نتیجۀ این تطبیق همان گونه که در مقاله آمده،  روایتی از پیامبر اکرم صل الله علیه وآله  یافت شد که به این ارتباط به وضوح اشاره دارد؛ راوی این روایت عبدالله بن مسعود است که چنین می گوید: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صل الله علیه وآله : أَنَا دَعْوَةُ أَبِی‏ إِبْرَاهِیمَ‏. فَقُلْنَا: یا رَسُولَ اللَّهِ! وَ کیفَ صِرْتَ دَعْوَةَ أَبِیک إِبْرَاهِیمَ؟ قَالَ: أَوْحَى اللَّهُ (عَزَّ وَ جَلَّ) إِلَى إِبْرَاهِیمَ‏ إِنِّی جاعِلُک لِلنَّاسِ إِماماً، فَاسْتَخَفَّ إِبْرَاهِیمُ الْفَرَحَ، فَقَالَ: یا رَبِّ، وَ مِنْ ذُرِّیتِی‏ أَئِمَّةً مِثْلِی؟ فَأَوْحَى اللَّهُ (عَزَّ وَ جَلَّ) إِلَیهِ: أَنْ یا إِبْرَاهِیمُ، إِنِّی لَا أُعْطِیک عَهْداً لَا أَفِی لَک بِهِ. قَالَ: یا رَبِّ! مَا الْعَهْدُ الَّذِی لَا تَفِی لِی بِهِ؟ قَالَ: لَا أُعْطِیک لِظَالِمٍ مِنْ ذُرِّیتِک. قَالَ: یا رَبِّ! وَ مَنِ الظَّالِمُ مِنْ وُلْدِی الَّذِی لَا ینَالُ عَهْدَک؟ قَالَ: مَنْ سَجَدَ لِصَنَمٍ مِنْ دُونِی لَا أَجْعَلُهُ إِمَاماً أَبَداً، وَ لَا یصِحُّ أَنْ یکونَ إِمَاماً. قَالَ إِبْرَاهِیمُ: وَ اجْنُبْنِی وَ بَنِی أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنامَ، رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ کثِیراً مِنَ النَّاسِ‏. قَالَ النَّبِی صل الله علیه وآله : فَانْتَهَتِ الدَّعْوَةُ إِلَیّ وَ إِلَى أَخِی عَلِی لَمْ یسْجُدُ أَحَدٌ مِنَّا لِصَنَمٍ قَطُّ، فَاتَّخَذِنی اللَّهُ نَبِیاً، وَ عَلِیاً وَصِیاً. (طوسی، محمد بن حسن، الأمالی، 379؛ و حسکانی، عبیدالله بن عبدالله، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ‏1/ 411) قابل توجه است که روایتِ «أَنَا دَعْوَةُ أَبِی‏ إِبْرَاهِیم» را بسیاری از علمای شیعه و سنی نقل کرده اند.

[58]. به تعبیر قرآنی ابراهیم می گوید: «ومِن ذریتی»؛ یعنی خدایا آیا ممکن است از نسل من نیز امامانی قرار دهی؟

[59]. بقره/124.

[60]. واژۀ ְהִרְבֵּיתִי در عبری به معنای «عظمت می دهم»، «فزونی می بخشم» و «کثرت می بخشم» است. ر.ک: Strong, James, Strong’s Hebrew Lexicon, ذیل کد 07235 اما با توجه به این که برکت و باروری (کثرت در نسل) قبلاً در این آیه آمده است، لذا برای عدم تکرار بهتر است ְהִרְבֵּיתִ را به معنای «عظمت می بخشم» گرفت.

[61]. منظور زمانی است که این کلمه به تنهایی به کار رفته نه به صورت مئودمئود.

[62]. این ریشه و مشتقات آن در هر آیه از کتاب مقدس که به کار رفته در ترجمه های عربی به «حمد» برگردان شده است (تکوین 35: 29، اشعیا 1: 12، 1: 25 و بیش از دوازده آیه از مزامیر داود). برای معنای ریشۀ این کلمه نگاه کنید به Strong, James, Strong’s Hebrew ذیل کد H3034.

[63]. اگر مود یا مئود چنانچه گفته شد به معنای احمد معنا شود، در این حالت مئود مئود شکل مضاعف مئود (احمد) و به معنای بسیار ستوده شده (محمّد) است.

[64]. طاب طاب به معنای طیب طیب است که به معنای مرغوب فیه یا تحسین شده، با همان معنای احمد یا محمد در عربی کاملاً سازگار است و با توجه به این که مکررِ واژۀ مئود یا طیب به صورت مئودمئود یا طیب طیب بسیار به ندرت در کتاب مقدس به کاررفته است و نیز در آیۀ 17: 20 سفر پیدایش با حرف اضافۀ باء به کار گرفته شده است. در روایات اسلامی نیز مئودمئود را به طیب طیب معنا کرده اند: «… فَقَالَ لَهُ النَّبِی: فَمَا مَعْنَى میدمید؟ قَالَ: طَیبْ‏ طَیب‏…» (ابن شاذان قمی، فضائل امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیهما السلام ، 222.) همچنین در بسیاری از روایات شیعه و اهل سنت، نام پیامبر در تورات یا صحف ابراهیم، طاب طاب دانسته شده است. (به عنوان نمونه، ر.ک: ابن حمزه، محمد بن علی، الثاقب فی المناقب، 269 به نقل از امیرالمؤمنین در پاسخ یهودی ای که اسامی پیامبر و اهل بیت علیهم السلام  را از تورات می پرسد. همچنین ر.ک: نبهانی، یوسف بن اسماعیل، حجة الله علی العالمین فی معجزات سید المرسلین، 87)

[65]. معادل عربیِ واژه لحدا لحدا، حادّ به معنای تیز، تند و شدید است که از ریشۀ حدد می باشد. این واژه و هم خانواده های آن در زبان عربی و آرامی، گاهی برای اشخاص نیز استفاده می شود. می توان نشان داد که چه بر پایۀ زبان عبری و چه آرامی، می شود واژۀ חדה را به «الحادّ» معنا کرد. در این صورت این واژه تداعی کنندۀ اسمِ خاص دیگری برای پیامبر اسلام است به معنای «الحادّ»، یعنی کسی با دشمنان خدا حِدّت دارد و دشمنی می کند؛ اما نکتۀ جالب این است که اَلحادّ دقیقاً همان نامی است که در برخی متون روایی اسلامی به عنوان «نام پیامبر اسلام در تورات» آمده است. (به عنوان نمونه، ر.ک: ابن بابویه، محمد بن علی، من لایحضره الفقیه، 4/177؛ همچنین: همو، الامالی، 171 به نقل از امام باقر علیه السلام ).

[66]. در آینده، مقاله ای از همین نویسنده در این موضوع منتشر خواهد شد.

[67]. سعید بن حسن الاسکندری، یهودیِ مسلمان شده در قرن هفتم نیز این معنا را تأیید می کند. او می گوید: «مفسران لغت عبری، در شرحِ لفظ ماذماذ، شروحی متفاوت داده اند. یک عده از آن ها گفته اند که ماذماذ به معنای احمد احمد است… ».

( Halft, Saīd b. Hasan al-Iskandarī: A Jewish Convert to Islam, Mideo(30), P267)

[68]. دقت کنید که مئودمئود واژه ای است که در زبانِ عبری بر اسم خاصی از ریشۀ حمد دلالت می کند. به عبارت دیگر می توان گفت این واژه هم ردیف احمد و حامد و محمود و محمد و حمید است با این تفاوت که صیغۀ تأکید شدۀ حمد است؛ بنابراین همان طور که اگر مئود در معنای زیاد به کار رود، در ترجمۀ فارسی، مئود مئود را زیاد زیاد معنا نمی کنیم، بلکه بسیار زیاد معنا می کنیم، در اینجا نیز روش صحیحِ ترجمه آن است که به جای این که آن را دقیقاً احمد احمد معنا کنیم، آن را حمید و محمّد (بسیار ستوده شده) بدانیم.

[69]. ر.ک: واژه נשיא 5954 # Strong, James, Strong’s Hebrew Lexicon.

[70]. البته به صورت اضافی به کاهنان و مجمع اضافه شده است که معنای آن بزرگ کاهنان یا بزرگ مجمع یهودیان و… است.

[71]. ر.ک: انجیل پشیتا، متی 23: 1 تا 23: 8.

[72]. آل عمران/79؛ مائده/44 و 63.

[73]. «…فَالرَّبَّانِیونَ هُمُ الْأَئِمَّةُ دُونَ الْأَنْبِیاءِ الَّذِینَ یرَبُّونَ النَّاسَ بِعِلْمِهِمْ وَ الْأَحْبَارُ دُونَهُمْ وَ هُمْ دُعَاتُهُمْ». (ابن حیون، نعمان بن محمد، دعائم الإسلام،  1/ 37)

[74]. حلی، حسن بن سلیمان، مختصر البصائر، 147، به نقل از کتاب سلیم بن قیس.

[75]. ر.ک: مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، 37 / 331.

[76]. ابن شهرآشوب، محمد بن علی، المناقب، 2 / 45.

[77]. سفر پیدایش 15 _ 25: 13؛ سفرِ اولِ تواریخ ایام آیات 29 تا 31.

[78]. نسخۀ ABP.

[79]. نسخۀ VUL.

[80]. ابد در عربی و نیز عبری به معنای از بین رفتن و قطع شدن و متفرق شدن و ایل در عبری به معنای خداست. بَادَ الشی ءُ یبِیدُ بَیاداً: إذا تفرّق و توزّع  (مفردات راغب اصفهانی ذیل بید). بَید: فنا، از بین رفتن (قاموس قرآن ذیل واژه بید). نیز در عبری نگاه کنید به koehler-baumgartner,Hebrew and Aramaic lexicon ذیل واژه אבד (ابد) که به معنای to get lost, perish است.

[81]. koehler-baumgartner,Hebrew and Aramaic lexicon ذیل واژۀ דוּמָה.

[82]. همان، ذیل واژۀ שׁמע.

[83]3. koehler-baumgartner,Hebrew and Aramaic lexicon ذیل واژۀ דוּמָה.

[84]. همان، ذیل واژۀ שׁמע.

[85]. Brown, Driver, Briggs, Hebrew and English Lexicon ذیل واژۀ חדר.

[86]. Marcus Jastrow, A Dictionary of the Targumim, the Talmud Babli and Yerushlami, and the Midrashic Literature (ذیل واژۀ תמה)

[87]. قاموس المحیط و لسان العرب ذیل واژۀ تیم.

[88]. این مطلب بسیار دقیق و لطیف است که در جایگاه دیگری باید به آن پرداخته شود.

[89]. Brown, Driver, Briggs, Hebrew and English Lexicon ذیل همین واژه.

[90]. همان، ذیل واژۀ נפש.

[91]. مصباح المنیر، ذیل واژۀ نفس: کرم الشی ء کرما: نفس و عزّ، فهو کریم. نَفُسَ الشَّیءُ بِالضَّمِّ نَفَاسَةً کرُمَ فَهُوَ نَفِیسٌ کریم؛ العین 7/ 270: النفس: الروح الّذی به حیاة الجسد. و رجل له نفس، أی خلق و جلادة و سخاء.

[92]. Brown, Driver, Briggs, Hebrew and English Lexicon ذیل همین واژه.

[93]. ذیل واژۀ ἀνατολὴ در Friberg, Analytical Greek Lexicon.

[94]. Marcus Jastrow, A Dictionary of the Targumim, the Talmud Babli and Yerushlami, and the Midrashic Literature, P1355.

[95]. Strong, James, Strong’s Hebrew Lexicon، ذیل کد 08435.

[96]. اصولاً واژۀ γενεῶν برای ذکر فرزندانِ بلا واسطۀ یک شخص به کار نمی رود. برای نمونه در آیات ابتدایی فصل اول سفر خروج چنین آمده است: «1 و این است نام های پسران اسرائیل که به  مصر آمدند، هر کس با اهل خانه اش همراه یعقوب آمدند: 2 رؤبین و شمعون و لاوی و یهودا، 3 یساکار و زبولون و بنیامین، 4 و دان و نفتالی، و جاد و اشیر». (نسخۀ Old Persian) در اینجا می بینیم که سخنی از این نیست که این است نام های پسران اسرائیل به حسب نسل هایشان. نیز در آیات دیگری از تورات، نسب نامۀ نسل عیسو چنین بیان شده است: «9 و این است پیدایش عیسو پدر ادوم در جبل سعیر 10 این است نام های پسران عیسو: الیفاز پسر عاده، زن عیسو، و رعوئیل، پسر بسمه، زن عیسو…» (آیات 9 و 10 فصل 36 سفر پیدایش، نسخۀ Old Persian). در این آیات نیز دقتِ مذکور  اعمال شده است. در آیۀ 9 وقتی که نسب نامۀ نسل هایی که از  عیسو  پدید می آیند بیان شده است، گفته شده: این است پیدایش (یا نسل های) عیسو  و  واژۀ תלְדֹוֹת (تُلدُوت) به معنای «نسل ها» به کاررفته است. اما در آیۀ 10، وقتی پسرانِ مستقیمِ عیسو  را نام می برد، این واژه دیگر به کار  نمی رود.

[97]. از بین این دوازده نام، تنها نامِ قیدار در عهد عتیق در کتاب اشعیا (16: 21 و 17: 21 و 11: 42 و 7: 60) و کتاب ارمیا (10: 2 و 28: 49 تا 33: 49) و حزقیال (21: 27) و مزامیر (5: 120) و امثال سلیمان (5: 1) و نام نبایوت در پیدایش (9: 28 و 3: 36) و اشعیا (7: 60) و نام یطور و نافیش در اول تواریخ (19: 5) آمده است. بقیۀ اسامی به عنوان فرزندان اسماعیل در جای دیگری از عهد عتیق نیامده است.

[98]. هیچ ذکر قابل اعتمادی در تاریخ از این دوازده پسر اسماعیل نیست. تنها تاریخ نگار یهودی، جوزفوس، این فرض را مطرح کرده که بر اساس شباهت آوایی بین نَبَطیان (Nabataeans) که در دورۀ هلینستیک در منطقۀ اردن حاکم بوده اند و نبایوت، قاعدتاً این ها باید نبطیان از نسل نبایوت باشند (The complete works of Flavius Josephus, translated by William Whiston, Thompson & thomas, Chicago, 1901, P43). ژروم (Jerome) به تبعیت از جوزفوس و دیگر مورخین کتاب مقدس به تبعیت از ژروم، همین مطلب را تکرار کرده اند. مورخان جدید هیچ ارتباطی بین نبطیان و قبیلۀ نبایوت نیافته اند. در قدیمی ترین سند تاریخی نیز که از قیدار به دست آمده، باستان شناسان تنها کتیبه هایی از نئوآشوریان در قرن 8 و 7 قبل از میلاد را کشف کرده اند که در آن ها نام تعدادی پادشاهان قیداری آمده که از اعراب بوده اند و با نئوآشوریان جنگیده و شکست خورده اند (Saana Teppo, Women and their agency in the Neo-Assyrian Empire, P.47)؛ البته ارتباط بین قیدار پسر اسماعیل و این پادشاهان قیداری، برای تاریخ دانان مسلّم نیست. وضعیت بقیۀ اسامی در مکتوباتِ تاریخ نگاران از قیدار و نبایوت بسیار ضعیف تر است.

[99]. همین دوازده نام با اندکی تفاوت در اول تواریخ ایام (29: 1 تا 31: 1) نیز تکرار شده است.

[100]. از بندِ قبل معلوم شد که با دقت در متن آیاتِ فصل 25 سفر پیدایش نیز می توان دریافت که حتی تورات نیز این دوازده نفر از نسلِ اسماعیل را به عنوانِ پسران بلا واسطۀ او معرفی نمی کند.

[101]. Strong, James, Strong’s Hebrew Lexicon, ذیل کد 08034

[102]. گفته شد که نَبَطیان گروهی در هزارۀ پیش از میلاد بوده اند که در منطقۀ اردن می زیسته اند. ربط نبایوت به نبط یک تفسیر است نه ترجمه.

[103]. تارگوم PST ذیل سفر پیدایش، آیات 25: 13 تا 25: 15.

[104]. رابی های یهود، محدوده زندگی موسی را بین سال های 1391 تا 1271 پیش از میلاد، ژروم، سال تولد موسی را 1592 و آشر ، 1612 پیش از میلاد دانسته اند.

[105]. این طومارها در سال 1947 کشف شده اند و حاوی مکتوباتی بین سال های 100 پیش از میلاد تا 200 میلادی هستند.

[106]. بسیار عجیب است که در هر پنج نسخه ای که از سفر پیدایش تورات در قمران کشف شده، قسمتی از طومارها که شامل متنِ فصل 17 راجع به اسماعیل و این آیات است، از بین رفته است.

[107]. Riches, The Bible: A Very Short Introduction, pp. 19–20.

جدیدترین و معتبرترین نظریه ای که راجع به زمان کتابتِ تورات وجود دارد، نظریۀ «فرضیۀ مستند» یا نظریۀ «ولهوسن» است. این نظریه در قرن 18 و 19 برای تلاش در وفق دادنِ برخی تناقضات کتاب مقدس شکل گرفته است. بر طبق این نظریه، تورات، مأخوذ از منابع مستقل اولیه ای است که جمعی ویراستار آن را به شکل کنونی ترکیب کرده اند. این منابع عبارت اند از: منبع J که مخفف عبارت  Jahwist است، منبع E که اشاره به Elohist دارد، منبع D که به Deuteronomist اشاره دارد و منبع P که Priestly به معنای نوشته های احبار و بزرگان یهود است.

زمان نگارش منبع J حدود 950 سال قبل از میلاد و منبع E حدود 850 سال قبل از میلاد است. این نظریه بیان می کند که زمان نگارش منبع P بین 400 تا 600 قبل از میلاد است. این مطلب به معنای این نیست که اصلِ توراتِ امروزی هیچ ارتباطی به توراتی که بر موسی نازل شده ندارد؛ بلکه بدین معناست که شکلِ فعلیِ ویرایشِ تورات در هزارۀ پیش از میلاد شکل گرفته است و اسامی توراتی، مسیری بس طولانی را در زبان ها و لغت های گوناگون طی کرده اند تا به امروز رسیده اند. (ر.ک: Harris, Understanding the Bible)

[108]. اختلاف کتابت اسامی در عهدین بیش از آن است که بتوان در این مقاله آن را احصا کرد. برای نمونه می توانید برخی از آن ها را در این پایگاه مشاهده کنید:

www.familysearch.org/learn/wiki/en/Variations-of-Biblical-Names-in-Old-Documents

[109]. به این مطلب دقت کنید که گفته شد برخی از این دوازده نام، اسامیِ قبائل در هزارۀ پیش از میلاد بوده، نه همۀ آن ها.

[110]. Noble, John Travis, “Let Ishmael Live Before You!” Finding a Place for Hagar’s Son in the Priestly Tradition, p.68.

[111]. همان، ص 141.

[112]. «رَسُولُ اللَّهِ صل الله علیه وآله  أَبُو الْقَاسِمِ مُحَمَّدٌ وَ أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ بْنِ هَاشِمِ بْنِ عَبْدِ مَنَافِ بْنِ قُصَی بْنِ کلَابِ بْنِ مُرَّةَ بْنِ لُوَی بْنِ غَالِبِ بْنِ فِهْرِ بْنِ مَالِک بْنِ النَّضْرِ بْنِ کنَانَةَ بْنِ خُزَیمَةَ بْنِ مُدْرِکةَ بْنِ إِلْیاسَ بْنِ مُضَرَ بْنِ نِزَارِ بْنِ مَعَدِّ بْنِ عَدْنَانَ بْنِ أَدِّ بْنِ أُدَدَ بْنِ الْیسَعِ بْنِ الْهَمَیسَعِ بْنِ سَلَامَانَ بْنِ النَّبْتِ بْنِ حَمَلِ بْنِ قَیدَارِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ بْنِ إِبْرَاهِیمَ الْخَلِیل… . وَ قَالَ ابْنُ بَابَوَیهِ عَدْنَانُ بْنُ أَدِّ بْنِ أُدَدَ بْنِ زَیدِ بْنِ یعدد بْنِ یقْدُمَ بْنِ الْهَمَیسَعِ بْنِ نَبْتِ بْنِ قَیذَارِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ وَ قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ عَدْنَانُ بْنُ أَدِّ بْنِ أُدَدَ بْنِ الْیسَعِ بْنِ الْهَمَیسَعِ وَ یقَالُ ابْنُ یامِینَ بْنُ یحشب بْنِ منحد بْنِ صابوع بْنِ الْهَمَیسَعِ بْنِ نَبْتِ بْنِ قَیذَارِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ بْنِ إِبْرَاهِیم… ». (حلی، علی بن یوسف، العدد القویة لدفع المخاوف الیومیة، 134)؛ همچنین طبرسی، نسب حضرت را اینگونه ذکر کرده است: «وَ رُوِی عَنْ أُمِّ سَلَمَةَ زَوْجِ النَّبِی صل الله علیه وآله  قَالَتْ: سَمِعْتُ النَّبِی صل الله علیه وآله  یقُولُ: مَعَدُّ بْنُ عَدْنَانَ بْنِ أُدَدَ بْنِ زَیدِ بْنِ ثَرَا بْنِ أَعْرَاقِ الثَّرَی. قَالَتْ أُمُّ سَلَمَةَ: زَیدٌ هَمَیسَعٌ وَ ثَرَا نَبْتٌ وَ أَعْرَاقُ الثَّرَی إِسْمَاعِیلُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ. قَالَتْ: ثُمَّ قَرَأَ رَسُولُ اللَّهِ صل الله علیه وآله : وَ عاداً وَ ثَمُودَ وَ أَصْحابَ الرَّسِّ وَ قُرُوناً بَینَ ذلِک کثِیراً لَا یعْلَمُهُمْ إِلَّا اللَّه» (طبرسی، فضل بن حسن، إعلام الوری بأعلام الهدی، 6)

[113]. «أَنَا الَّذِی سَمَّتْنِی أُمِّی حَیدَرَةَ». در مدارکِ فراوانی به این مصرع اشاره شده است. به عنوان نمونه، ر.ک: نصر بن مزاحم، وقعة صفین، 390.

[114]. طوسی، محمد بن حسن، الامالی، 4.

[115]. ابن بابویه، محمد بن علی، التوحید، 397.

[116]. طبرسی، احمد بن علی، الإحتجاج علی أهل اللجاج، 1/ 207.

[117]. نگارنده دو شاهد بر این مدعا دارد: یکی این که با جستجوی کلیدواژه های حیدره و حیدر در نرم افزار «المکتبة الشاملة»، با بیش از دویست عنوان کتابِ مشهورِ تاریخی و سی عنوان کتابِ انسابِ عرب، اثری از این نام پیش از امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیهما السلام یافت نمی شود. دیگر این که با بررسی کتب لغت عرب (شامل معجم ها و لغتنامه ها و کتب علم لغت) معلوم می شود که حیدر  یا حیدره، یکی از اسامیِ شیر (اسد) بوده و پیش از امیرالمؤمنین علیه السلام  کسی به این نام شهرت نداشته است. به عنوان نمونه، صاحب بن عباد می نویسد: «الحَیْدَرَةُ: من أَسْمَاءِ الأسَدِ، و به سُمِّیَ عَلیُّ بنُ أبی طالبٍ _ رضی اللَّه عنه _ حَیْدَرَةَ». (المحیط فی اللغة، 3/ 36). ابن منظور نیز در لسان العرب تصریح می کند یکی از نام های امام علی علیه السلام  حیدر بوده است. (لسان العرب، ۳/ ۲۶۱)

[118]. همان، 4/174؛ زبیدی، محمد بن محمد، تاج العروس، 6/ 253.

[119]. خلیل بن احمد (100 تا 175 هجری) صاحب کتاب لغتنامه العین که قدیمی ترین کتاب لغتِ عرب است.

[120]. خلیل بن احمد، العین، ذیل لفظ حدر.

[121]. خزّاز، علی بن محمد، کفایة الأثر، 83: «… فَقَالَ لَهُ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مَسْعُودٍ: مَا هَؤُلَاءِ الْأَئِمَّةُ الَّذِینَ ذَکرْتَهُمْ یا رَسُولَ اللَّهِ فِی صُلْبِ الْحُسَینِ؟ فَأَطْرَقَ مَلِیاً ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ وَ قَالَ: یا عَبْدَ اللَّهِ! سَأَلْتَ عَظِیماً وَ لَکنِّی أُخْبِرُک أَنَّ ابْنِی هَذَا وَ وَضَعَ یدَهُ عَلَی کتِفِ الْحُسَینِ علیه السلام  یخْرُجُ مِنْ صُلْبِهِ وَلَدٌ مُبَارَک سَمِی جَدِّهِ عَلِی علیه السلام  یسَمَّی الْعَابِدَ».

[122]. بحرانی، هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، 5/650.

[123]. کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات کوفی، 582.

[124]. هرچند برخی محققان احتمال داده اند که مصداق این دوازده نفر از نسل اسماعیل، منحصر در یک گروه نباشد و علاوه بر افراد ذکر شده در فصل 25 سفر پیدایش، شاید بتوان در آینده مصداق دیگری برای این دوازده نفر یافت؛ چنانکه کتاب مقدس در مورد دوازده نفر از پیشوایان فرزندان اسرائیل (نقباء بنی اسرائیل) در دو زمان مختلف، دو مصداق متفاوت تعیین کرده است. (امامی، مسعود، دلیلی نوین بر امامت دوازده امام شیعه، 171).

فهرست منابع :

ابن بابویه، محمد بن علی، الأمالی، کتابچی، تهران، چاپ: ششم، 1376 ش.

_____________، التوحید، جامعه مدرسین، ایران؛ قم، چاپ: اول، 1398 ق.

_____________، الخصال، جامعه مدرسین، قم، چاپ: اول، 1362 ش.

_____________، عیون أخبار الرضا علیه السلام ، نشر جهان، تهران، چاپ: اول، 1378 ق.

_____________، من لا یحضره الفقیه، 4 جلد، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم، چاپ: دوم، 1413 ق.

ابن طاووس، علی بن موسی، التشریف بالمنن فی التعریف بالفتن المعروف بالملاحم و الفتن، مؤسسۀ صاحب الأمر عجل الله تعالی فرجه الشریف ، قم، چاپ: اول، 1416 ق.

ابن قیم الجوزیة، محمد بن أبی بکر، هدایة الحیاری فی أجوبة الیهود والنصاری، دار القلم، دار الشامیة، 1416 ق.

ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر القرآن العظیم، تحقیق محمد حسین شمس الدین، دار الکتب العلمیه، بیروت.

ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، 1414 ق.

امامی، مسعود، دلیلی نوین بر امامت دوازده امام شیعه، مجلۀ امامت پژوهی، زمستان 1391، شماره 8.

بدری، سیدسامی، دعوة إبراهیم و اسماعیل عند رفع القواعد من البیت، مجله میقات الحج، السنۀ اﻷولی، سنة 1415، العدد 1.

جدید الاسلام، محمدرضا، اقامة الشهود فی رد الیهود، چاپ سنگی.

الجعفری الهاشمی، صالح بن الحسین، تخجیل من حرف التوراة والإنجیل، دراسة وتحقیق: محمود عبد الرحمن قدح، الناشر: مکتبة العبیکان، الریاض، المملکة العربیة السعودیة، الأولی، 1419 ق.

حبیب بن عبدالملک، کتب و مقالات للدکتور حبیب بن عبدالملک، نرم افزار المکتبة الشامله.

حسکانی، عبید الله بن عبدالله، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، التابعة لوزارة الثقافة و الإرشاد الإسلامی، مجمع إحیاء الثقافة الإسلامیة، تهران، چاپ: اول، 1411 ق.

حلی، علی بن یوسف، العدد القویة لدفع المخاوف الیومیة، کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی، قم، چاپ اول، 1408 ق.

خزاز رازی، علی بن محمد، کفایة الأثر فی النصّ علی الأئمة الإثنی عشر، بیدار، قم، 1401 ق.

الدولابی الرازی، محمد بن أحمد، الکنی والأسماء، المحقق: أبو قتیبة نظر محمد الفاریابی، دار ابن حزم، بیروت/ لبنان، الطبعة: الأولی، 1421 ق.

السقار، منقذ بن محمود، هل بَشَّر الکتاب المقدس بمحمد صلی الله علیه وسلم،
دار الإسلام للنشر والتوزیع، بی جا، 1428 ق.

شرقاوی، جمال الدین، مباحث هامه فی المسیحیة و الاسلام، نرم افزار المکتبة الشامله.

شرقاوی، جمال الدین، نبی أرض الجنوب فی الأسفار الیهودیة والمسیحیة، دار هادف للنشر والتوزیع، قاهره، بی تا.

صاحب بن عباد، اسماعیل بن عباد، المحیط فی اللغة، عالم الکتاب، بیروت، چاپ اول، 1414 ق.

طبرسی، احمد بن علی، الإحتجاج علی أهل اللجاج، نشر مرتضی، مشهد، چاپ اول، 1403 ق.

الطبری، علی بن ربَّن، الدین والدولة فی اثبات نبوة النبی محمد صلی الله علیه وسلم، حققه وقدم له: عادل نویهض، دار الآفاق الجدیدة، الطبعة الأولی، 1393 ق.

طوسی، محمد بن الحسن، الأمالی، 1 جلد، دار الثقافة، قم، چاپ اول، 1414 ق.

قاضی عیاض، عیاض بن موسی، الشفا بتعریف حقوق المصطفی، دار الفکر لطباعة والنشر والتوزیع، قم، 1409 ق.

کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق.

الکیرانوی الهندی، رحمة الله بن خلیل الرحمن، مختصر اظهار الحق، تحقیق محمد أحمد عبد القادر ملکاوی، وزارة الشئون الإسلامیة والأوقاف والدعوة والإرشاد، المملکة العربیة السعودیة، 1415 ق.

لوی، حبیب، تاریخ یهود ایران، بروخیم، 1339 ش.

مروزی، نعیم بن حماد، الفتن، محقق: أیمن محمد محمد عرفة، المکتبة التوفیقیة، القاهرة، 1412 ق.

المغربی، السموأل بن یحیی بن عباس، إفحام الیهود، وقصة إسلام السموأل، ورؤیاه النبی صلی الله علیه وسلم، المحقق: محمد عبد الله الشرقاوی، دار الجیل، بیروت الطبعة: الثالثة، 1410 ق.

مفید، محمد بن محمد، المسائل السرویة، المؤتمر العالمی لألفیة الشیخ المفید، قم، چاپ: اول، 1413 ق.

منقری، نصر بن مزاحم، وقعة صفین، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، قم، چاپ: دوم، 1404 ق.

نبهانی، یوسف بن اسماعیل، حجة الله علی العالمین فی معجزات سید المرسلین، دار الکتب العلمیة، بیروت، 1417 ق.

نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، نشر صدوق، تهران، چاپ: اول، 1397 ق.

هلالی، سلیم بن قیس، کتاب سلیم بن قیس الهلالی، الهادی، ایران؛ قم، چاپ: اول، 1405 ق.

Brown, F., S. R. Driver, and C. A. Briggs. Brown-Driver-Briggs Hebrew Lexicon. With an appendix containing the Biblical Aramaic based on the lexicon of W. Gesenius as translated by E. Robinson. Oxford: Clarendon Press 1907

Culver, Jonathan, “The Ishmael Promise and Contextualization Among Muslims”, International Journal of Frontier Missions, Vol. 17: 1 Spring 2000

Friberg, Analytical lexicon of the Greek New Testament, Baker Books, 2000

Halft, Denis, “Sa،īd b. Hasan al-Iskandarī, A Jewish Convert to Islam; Editio princeps of the Later Recension (732) of His Biblical Testimonies to the Prophet Muhammad”, Mideo 30 (2014), p. 285

Harris, Stephen, Understanding the Bible. Palo Alto: Mayfield. 1985

Jastrow, Marcus, A Dictionary of the Targumim, the Talmud Babli and Yerushlami, and the Midrashic Literature, London and NewYork, 1903

Josephus, Flavius, The complete works of Flavius Josephus, translated by William Whiston, Thompson & thomas, Chicago, 1901

koehler-baumgartner, Hebrew and Aramaic lexicon

Noble, John Travis, “Let Ishmael Live Before You!” Finding a Place for Hagar’s Son in the Priestly Tradition, doctoral Dissertation, Harvard University, 2013

Riches, John, The Bible: A Very Short Introduction. Oxford: Oxford University Press, 2000

Roggema, Barbara, The Legend of Sergius Bahīrā. Eastern Christian Apologetics and Apocalyptic in Response to Islam (History of Christian-Muslim Relations, 9.) Leiden and Boston: Brill, 2009.

Schmidtke, Sabine, “The Muslim reception of biblical materials: Ibn Qutayba and his A،lām al-nubuwwa”, Islam and Christian–Muslim Relations, 22: 3, 249-274

Strong, James, Strong’s Hebrew Lexicon. (http: //www.sacrednamebible.com/kjvstrongs/index2.htm)

Szilagyi, Krisztina, “Muhammad and the Monk: The Making of the Christian Bahīrā Legend”, Jerusalem Studies in Arabic and Islam, 34, 2008.

Teppo, Saana, Women and their agency in the Neo-Assyrian Empire. Master thesis, University of Helsinki, 2005

نسخه ها

ترجمۀ فارسی تورات ماشاءالله رحمان پور، خاخام مشه زرگری، انجمن کلیمیان تهران، چاپ اول 1364

KJV, (1769 Blayney Edition of the 1611 King James Version of the English Bible – with Larry Pierce’s Englishman’s-Strong’s Numbering System, ASCII version) 1988-1997 by the Online Bible Foundation and Woodside Fellowship of Ontario, Canada.

AVD, (Van Dyke Arabic Bible. Copyright (c) 1998-2005, Arabic Bible Outreach Ministry, P.O. Box 486, Dracut, MA 01826.)

LXX, Septuaginta (LXT) (Old Greek Jewish Scriptures) edited by Alfred Rahlfs, Copyright © 1935 by the Württembergische Bibelanstalt / Deutsche Bibelgesellschaft (German Bible Society), Stuttgart.

WTT, (Codex Leningradensis Hebrew Text. Includes changes as of Westminster Morph 4.14.)

NFT, PJT, TAR, Samaritan Targum, Peshitta (TAR/TAM Targumim: Aramaic Old Testament) The Targum material is derived from the Hebrew Union College CAL (Comprehensive Aramaic Lexicon) project. For information, see http: //cal1.cn.huc.edu/searching/targum_info.html.