دوشنبه, آوریل 29, 2024
رو در رو

نظر حضرت محمّد صلی الله علیه و آله درباره لقب “پسرخدا” برای حضرت عیسی

غالب مسيحيان به اين نكته واقف هستند كه در عهدين به بسياري از انسانها -ولو با مفهوم غير ولادتی- پسر خدا اطلاق مي شود ليكن آنان اصرار دارند كه پسر خدا بودن حضرت عيسي عليه السّلام منحصر به فرد و متفاوت از باقي اطلاق ها است. اِشكال قرآن و مسلمانان تابع قرآن و احاديث معصومين عليهم السّلام -كه تبيين كننده ي قرآن هستند-  نسبت به اهل كتاب فراتر از نسبت دادن العیاذ بالله آميزش خدا با حضرت مريم است . از جمله اشكالات عظيم این است: هم ذات و هم سنخ دانستن عيسي عليه السّلام با خدا، ازلي دانستن وي، تشبيه قائل شدن براي خداوند ، قائل شدن به صدور اطوار و تجلي از ذات خدا و …

يكي از اشكالات درمورد اعتقاد مسیحیان درباره حضرت عيسي عليه السّلام خاصاً اين است كه بسياري از مسيحيان او را ازلاً‌ پسر خدا مي دانند و نه از زماني كه بر روي زمين از حضرت مريم زاييده شد؛ يعني، وي را ازلاً ‌زايشي از ذات خدا و درنتيجه هم جنس، شبيه ، برابر و… با خدا مي دانند .

متأسفانه در مجموعه ي كنوني عهدين خاصاً در عهد جديد به دليل تحريفات ترجمه اي و اضافي و حذفي و…ابهامات زيادي وجود دارد كه زمينه ي گمراهي خوانندگان آن را فراهم مي سازد.

يكي از وجوهي كه خداوند در قرآن کریم مي فرمايد، “لم يلد اين است كه هيچ چيزي و طوري و… از ذات خدا منشعب نمي شود و اينكه مي فرمايد “لم يولد” ، اين است كه فقط خداوند ازلي است و خود از چيز ديگري منشعب نشده است.

در اينجا حديثي از اميرالمومنين عليه السّلام در مورد وحدانيت خداوند نقل مي كنيم: …اعتقاد به وحدانيت خداوند چهار قسم دارد كه اطلاق دو وجه آن بر خداي عزّوجل جايز نيست و دو وجه ديگر براي او ثابت مي شود. آن دو صورتي كه جايز نيست، يكي وحدت عددي است، كه نسبت آن به خداوند روا نمي باشد، زيرا آنچه نمي توان برايش دومي قائل شد، وحدتش عددي نمي شود؛ آيا نمي بيني آن كه او (خداوند) را يكي از سه تا دانسته كافر شده است؟(آیه 73 سوره مائده(5))

و (وجه دومي كه اطلاقش بر خدا روا نيست) وحدت جنسي، كه خداوند را نوعي از آن بداند كه اين هم بر او قابل اطلاق نمي باشد چون تشبيه است و پروردگار ما -جلّ و تعالي- منزّه از آن مي باشد.

 اما دو صورتي كه در حقِّ او ثابت مي شود يكي شبيه نداشتن او در ميان اشياء است كه پروردگار ما چنين است و ديگر احديّ المعني بودن او عزّوجل است كه منظور تقسيم ناپذيري او در هيچ وجود و عقل و فكر است  كه خداي عزّوجل ما چنين است. (توحيد صدوق باب 3 حديث 3 ص 83-84)

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در احتجاجی که با علمای اقوام مختلف از جمله علمای مسیحیان داشتند تمام وجوه پسر خدا خواندن حضرت عیسی عیه السّلام را با استدلال رد  فرمودند. از جمله وجوه اشاره شده اعتقاد به مسئله ولادت چه از نوع العیاذ بالله آمیزش خدا با حضرت مریم سلام الله علیها است که حضرت محمّد صلی الله علیه و آله آن را کفر و شرک نامیدند و چه از نوع ازلی و قدیم بودن حضرت عیسی علیه السّلام که حضرت محمّد صلی الله علیه و آله ازلی بودن مخلوق و حادثی چون حضرت عیسی علیه السّلام را محال و شرک توصیف نمودند.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وجه ولادتی این مسئله را شبیه دانستن خدا به مخلوقاتش، نسبت دادن صفات مخلوقات به خدا و کفر دانسته اند؛ شایان تذکر است که برخی از فرق مسیحیت از جمله کاتولیکها، حضرت مریم سلام الله علیها را مادر خدا و خدایی دیگری می دانند (رجوع بفرمائید به قسمت چهارم از مقاله حقایقی پنهان از واقعه فاطیما).

 از وجوه دیگر ابن الله خواندن حضرت عیسی علیه السّلام که مسیحیان ارائه کردند از جهت تکریم و احترام و محبت، شخصی را پسر یا پدر دیگری خواندن است که  پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در پاسخ فرمودند این امر مستلزم آن می شود که همه پیامبران از جمله حضرت موسی علیه السّلام با همه معجزاتشان که مقبول مسیحیت نیز می باشد و کمتر از معجزات حضرت عیسی علیه السّلام نبوده است پسر خدا یا بالاتر از آن  خوانده شوند. 

حضرت به دلايل مختلف حتي كرامتاً پسر خدا خواندن حضرت عيسي عليه السّلام را به شدت نهی می فرمایند. يكي از دلايل عرضه شده  اين است كه خواندن حضرت عيسي عليه السّلام به طور ويژه –ولو كرامتاً- به عنوان پسر خدا نفي مقامات ديگر انبياي الهي است كه مقامي بالاتر از او داشته اند.

ایشان تصریح می فرمایند که برخی، برای حتی تکریم بیشتر، فرد دیگری را برادر، آقا، سرور و … خود نیز می خوانند، پس بنا بر این استدلال باید مجاز بود که حضرت موسی علیه السّلام را –که صاحب معجزاتی فراتر از حضرت عیسی علیه السّلام بود- مثلاً برادر خدا خواند!

سپس پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در جواب شخصی که لقب “خلیل خدا” برای حضرت ابراهیم را با لقب “پسر خدا” برای عیسی علیهما السّلام مقایسه نمود فرمودند که این دو با هم تشابهی ندارند چرا که خلیل از یک وجه به معنای فقیر و نیازمند و از وجه دیگر به معنای عالم میباشد و “خداوند” این لقب را که “حاکی از نیازمندی مطلق”ابراهیم به خدا است زمانی به وی عطا کرد که وی از ابراز حاجت از همه به غیر از خدا دوری کرد و خدا وی را عالم به اسرار خود نمود؛ در نتیجه خلیل خدا بودن به هیچ  وجه حاکی از تشابه مخلوق به خالق نمی باشد و اين لقب خداداي حاكي از نياز محض آن حضرت به خداست. در حالیکه لقب پسر خدا -كه ساخته و پرداخته انسان است -حاكي از تشابه است، چيزي كه خداوند از آن پاك و منزه مي باشد.

بنا بر این حضرت محمّد صلی الله علیه و آله و سلم مقایسه لقب ابن الله با القاب انبیاء مانند خلیل الله و …نیز مقایسه ای بی پایه و اساس است چرا که القاب دیگر نشانه فقر و نیازمندی نسبت به خداوند است…

دقت به این نکته نیز لازم است که القاب انبیاء علیهم السّلام همه از سوی خذاوند تعیین و اعطا شده است و ساخته انسان ها نیست در حالیکه لقب”پسر خدا” ساخته و پرداخته انسان هاست.

سپس شخصی به پیامبراکرم صلی الله علیه و آله عرضه داشت که در کتابی که در دست آنان است نوشته شده که عیسی گفت به سوی پدرش می رود. حضرت در پاسخ او فرمودند که اگر عامل به آن کتاب هستید در آنجا نوشته شده  است: عیسی گفت که به سوی پدر خود و پدر شما میروم؛ در نتیجه اولاً همین ادعای شما اختصاصی بودن فرزندی عیسی نسبت به خدا را تکذیب می کند چرا که بنا بر این قول همه ی مخاطبان عیسی پسران خدا بودند نه فقط عیسی؛ دوماً شما این قول را تأویل به وجهی ناصحیح کرده اید. عیسی گفت که به سوی خدا و به سوی پدرم و پدر شما می روم (انجیل یوحنا 20:17)، یعنی خدا عیسی را به سوی خود بالا میبرد و به نزد آدم و نوح علیهما السّلام که پدر شما و او هستند می برد.

مراد از كلمه پدر، حضرت آدم يا حضرت نوح است. زيرا آن دو پيامبر گرامى پدران حقيقى حضرت مسيح و ديگرانند. و چطور مى‏توانيد اين معنى حقيقى را نفى كرده و آن تصوّراتى كه خود اراده كرده‏ايد به اثبات رسانيد؟…( برگرفته الإحتجاج على أهل اللجاج، ج‏1، ص: 22؛ تفسير جامع ج3 ص119تفسیر برهان ذیل آیه 30 سوره توبه(9))