شماره هفده: فرق مسیحیت(بخش اول) ب
فرقهي كاتوليك يا كاتوليسيسم Catholicism
صاحب بيشترين پيرو ميباشد؛ يعني تقريباً نيمي از مسيحيان را شامل ميشود. كاتوليك به معنايِ « جامع» و «شامل» است. اكثريت معتقدان به آن در اروپا ساكن هستند. كليساي كاتوليك مدّعي مظهر سلطنت خدا بودن در روي زمين» است. مصونيت بزرگترين شخصيت فرقهي كاتوليك – كه پاپ باشد- از سال 1870 در شوراي واتيكان تصويب گرديد.
سه منبع در كاتوليسيسم معتبر است:
- كتاب مقدّس
- سنت
- تعليمات رسمي كليساي كاتوليك
شعائر ديني
شعائر ديني كاتوليكها با تفاوتهايي همان است كه در ميان ارتدكسها انجام ميگيرد.
سنّت عبارت است از: مجموع شعارها و اصولي كه توسط حواريون دست به دست رسيده و آنها نيز آن را به طور شفاهي از خدا و يا روح القدس دريافت داشتهاند. اين سنت ها توسط كليساي كاتوليك روم حفظ شده و از نسلي به نسل ديگر انتقال يافته. عنوان ديگر سنت « سنتهاي غير مكتوب دست به دست گشته و به ما رسيده » است.
عبادات:
عبادات در ميان كاتوليكها توسط كليهي حواس پنجگانه انجام ميگيرد؛ كه عبارتند از:
- بينايي: از طريق تمثالهاي حضرت عيسي مسيح و معماري كليسا.
- شنوايي: گوش فرادادن به كلمات مقدس مربوط به عشاء رباني، موعظهي كشيش همراه با آهنگ و آواز.
- ذائقه: خوردن غذاي تقديس شده.
- بويايي: استشمام دود و موادي كه براي بخور بكار ميرود.
- لامسه: پاشيدن آب تقديس شده.
عشاء ربّاني در ميان كاتوليكها بسيار اهميت دارد چون:
– يك فرد كاتوليكة در ضمن انجام مراسم عشاء ربّاني، اعتراف به گناه ميكند.
– مراسم ازدواج ،با عشاء ربّاني مبارك ميگردد.
– در تدفين، عشاء ربّاني براي آموزش روح متوفي برگزار ميشود.
– در مراسم ختم (يادبود ) نيز مراسم عشاء ربّاني انجام مي شود.
گناه بخشي :
اعتقاد برآن است كه چون ارواح درعالم برزخ احتياج به تزكيه دارند، بنابراين بايد ابتدا از ميان آتش عبور كنند، ولي آنها به تنهايي نميتوانند كسبِ لياقت نمايند، بلكه با كمك «كليساي روي زمين» و از طريق دعاهاي شفاعتي، گناه بخشي كشيش، و عشاء ربّاني اين كار براي آنها ميسر است.
گناه بخشي: يعني آنكه كشيش يا پدر روحاني ميتواند پس از شنيدنِ اعترافاتِ فردِ مسيحي گنهكار، با گرفتن مبلغي، از طرف خدا گناهِ فردِ گناهكار را ببخشد!!
شيوهي گناه بخشي- با همان مشخصات ويژهاش- قسمت مهمي از برنامههاي عملي كليساي كاتوليك روم را تشكيل ميدهد؛ كه بوسيلهي كنگرهي ويژهاي كه در روم قرار دارد نظارت ميشود.
فرقهي پروتستان Protestantism
دربارهي اين فرقه، درشمارهي بعدي همين مجموعه جزوات به صورت مبسوط گفتگو خواهيم نمود.
كالوينيسم Calvinism
دربارهي اين فرقه نيز، درشمارهي بعدي همين مجموعه جزوات به صورت مبسوط گفتگو خواهيم نمود.
جماعت اَنگليكان Anglicanism
مؤسس اين فرقه، فردي به نام «تامس كِرامِر» بوده است. اين فرقه همانگونه كه از اسمش برميآيد عبارت است از «كليساي ملّي در انگلستان»؛ و احتمالاً مردم انگلستان رسماً عضو آن ميباشند، ظاهراً سال پيدايشِ اين فرقه، به 1534 ميلادي برميگردد، يعني زماني كه «هِنري هشتم» مدّعيِ عنوان رياست عالي كليسا و روحانيت انگلستان شد. اين فرقه تحت نفوذ سَر اسقفِ«كانتِربِري» اداره ميشود.
در پايان قرن هجدهم، جماعت انگليكان توسعهي زيادي پيدا كرده و قلمرو اسقفي، سراسر كشورهاي مشتركالمنافعِ انگلستان را فرا گرفت. شعبههاي اين كليسا در ديگر كشورهاي جهان، به ويژه در چين و ژاپن، رشد پيدا كرد. تامس كرامر كه «سر اسقف كانتربري» بود، نفوذ دائمي را بر كليساي انگلستان اعمال كرد. وي اولين كتاب عبادت عمومي را كه كليهي كتابهاي عبادتِ بعدي بر اساسِ آن تهيه شدند تأليف كرده، و به اين طريق نقش قطعي را در شكل دادنِ كلّي به گسترشِ جماعت انگليكان ايفا نمود.
اين فرقه به عنوان راه وسطِ بين دو طريقِ« كاتوليكِ روم» و «پروتستان» ناميده شده است، و به نظر ميرسد كه اين عنوان توسط اسقف« جوزف هال» كه كتابي تحت عنوان «راه صلح» در 1622 ميلادي انتشار داد معمول شد. اصولي كه اين فرقه پديرفته و عمل كرده به گونهاي است كه هم ميتوان آن را كاتوليك خواند و هم پروتستان. جنبههاي كاتوليكي آن عبارت است از حمايت از ايمان به اعتقادنامهها يا نظام اسقفي كليساي آن و زندگي همراه با شعائر ديني. جنبههاي پروتستاني آن نيز بصورت اهميت فراوان دادن به كتاب مقدّس تظاهر و جلوهگري دارد.
فرقهي اَدوِنتيسم Adventism
مؤسس اين فرقه كه به نام ادونتيستهاي روز هفتم نيز ناميده ميشود فردي به نام ويليام ميلر(1894-1782 ميلادي). وي يك كشاورز انگليسي بود و بر روي كتاب مقدس، خصوصاً دو كتاب «دانيال نبي» و «مكاشفهي يوحنّا» مطالعه دقيق صورت داده، و به دنبال اين مطالعه، قانع شد كه عيسي مسيح بازگشت خواهد كرد، و حتي پيشبيني نمود كه اين بازگشت در سال 1843 ميلادي واقع خواهد شد؛ ولي در يك سخنراني در سال 1845 پذيرفت كه محاسبهاش اشتباه بوده است.
ويژگيهاي ادونتيستها:
v مراسم ديني خود را روز شنبه (سبت) اجرا ميكنند و ميكوشند كه در اين روز دست از كار بكشند.
v نجات را فقط از راه فيض بلا عوض خدا ميدانند.
v روز شنبه از استعمال دخانيات و مصرف الكل و حتي اكثر آنها از قهوه و چاي نيز اجتناب ميكنند.
v گوشت خوك و حيوانات خفه شده را نميخورند.
v توجّه خاصي به دو كتاب«دانيال نبي» و «مكاشفهي يوحنّا» دارند.
از جمله بزرگان اين فرقه شخصي است به نام «جيمز وايت» كه زني به نام «گولدهارمن» را به نام همسر برگزيد. اين زن از موقعيت ممتازي در فرقهي مذكور بهره مند شد. به گونهاي كه ادونتيستها معتقد شدند كه روح نبوت در شخص و نوشتههاي «آلن وايت» ظاهر شده؛ بطوري كه يكي از كتابهاي وي به نام« گامهايي به سوي مسيح» به 78 زبان مختلف چاپ شد و 5ميليون نسخه از آن به فروش رسيد.
اختلافات فراوان در مسائل گوناگون مربوط به رستاخيز، از قبيل: «فساد روح» و اين كه « سرنوشت كساني كه توبه نكردهاند پس از مرگ چه خواهد شد» باعث گرديد كه اين فرقه نيز به چند گروه تقسيم گردد؛ يعني:
– ادونتيستهاي تبشيري
– كليساي مسيحي ادونتيست
– كليساهاي خدا و عيسي مسيح
ولي همانگونه كه ذكر شد، بزرگترين گروه اينان: ادونتيستهاي روز هفتم بودند.
باپتيسم يا آناباپتيسم Baptism / Anabaptism
باپتيستها مدعي اند كه اعضاي فرقه اي هستند كه در خلال دورهي اصلاحات بوجود آمده است. اين نهضت بين سالهاي 1525 و 1535 ميلادي پيشرفت نمود.
تعداد پيروان آنان در سراسر جهان به 21 ميليون نفر بالغ ميشود. از بزرگان فرقهي نام برده ميتوان از «جان اسميت» كشيش اهل آمستر دام و «توماس هلويس» نام برد.
اصل اساسي مورد نظر آنان تعميد است، و اصراري بر روي مراسم تعميد دارند. مراسم تعميد در ميان آنان به اين شكل است كه تعميددهنده و تعميدشونده – كه غالباً پوشش سپيد بر تن دارند- با هم در آب فرو ميروند، و گاهي اوقات در حين تعميد پرسشهايي مطرح ميشود كه از آن جمله اين است: « آيا عقيده داري كه عيسي مسيح فرزند خدا و نجات دهنده است؟». از جمله اعتقادات ديگر آنان اين كه «نزول روح القدس را بر همهي مؤمنان قبول ندارند».
فرقهي پنتيكاست يا پنتيكاستاليستها Pentecostalism
برحسب بيان عهد جديد، كتاب اعمال رسولان، باب دوم، شمارهي 4 : روز پنتيكاست روزي است كه «همه، از روح القدس پُرگشته، به زبانهاي مختلف به نوعي كه روح بديشان قدرت تلفظ بخشيد، به سخن گفتن شروع كردند».
و نهضت پنتيكاستاليسم در اوائل قرن بيستم، توسط يك روحاني مسيحي به نام «آر-اِيتُوري» بنيانگزاري شد؛ به اين شكل كه در يك ميتينگ دعا، در9 آوريل 1906، يك كودك سياهپوست 8 ساله به زبان روح القدس شروع كرد به صحبت كردن!!
نكتهي اساسي در اعتقاد آنان اين است كه « نزول روح القدس را بر همهي مؤمنان ميپذيرند»؛ و ميگويند كه تعميد در روح القدس يا پُر شدن از روح القدس در روز «عيد خيمه» يا «گلريزان» امري ممكن است، و «عيد خيمه» يا «گلريزان» 10روز پس از صعود عيسي مسيح عليه السلام انجام ميگيرد. در مراسم اين فرقه، تمايل شديدي به شور و احساسات وجود دارد و سرودها معمولاً با عبارات شورانگيز معمول است. موضوعات دلخواه آنان در وعظ عبارت است از: «كفاره از طريق خون مسيح»، «تعميد روحي» و «آمدن مجدّد»؛ گاهي نيز « صحبت كردن با زبان روح القدس» صورت ميگيرد!!
مورمونيسم Mormonism
مؤسس اين فرقه «ژوزف اسميت» (1844-1805) متولد در شارون از بخش ويندسور در ايالت ورمونت در كشور آمريكا بوده است. وي ادّعا كرد كه فرشتهاي به نام «موروني» در سال 1823 ميلادي در برابر او ظاهر شده و به او اطلاع داده كه براي تأسيس مجدّد كليساي مسيح در آخرين روزهاي جهان دعوت شده است.
در سال 1830 وي كتابي منتشر كرد به نام «كتاب مورمون» و به سال 1844 نيز در زندان ترور شد.اسميت در سال 1843، «تعددِ زوجات» را متداول كرد. پس از وي يك نجّار به نام«بريگهام يونگ» منصب او را احراز كرد. وي در سال 1852 رسماً تعدد زوجات را معمول كرد و عنوان داشت كه ازدواج با حداقل سه زن از شرايط لازم براي روحانيون بزرگ محسوب ميشود. اين نجار به سال 1877 درحالي درگذشت كه داراي 17 زن و 49 فرزند و مال زيادي بود.
مقام كشيشي در اين فرقه تقريباً از آنِ تمامي اعضاي مذكّر ميباشد؛ و كشيشي بر دو گونه است: «هاروني» و «ملكي صدق».
مجموع جمعيت آنان در دنيا بيش از يك ميليون نفر تخمين زده ميشود، كه از اين عده، 900000 نفر در آمريكا هستند.
اينان معتقد به آنتروپومورفيسم هستند و براساس گفتار يونگ، «پدر» داراي بدني است مانند انسان، مركب از گوشت و استخوان، «پدر، موجودي انساني بود كه خود را به خدايي رساند» و بنابراين وظيفه هر انسان است كه خدا شود! اعتقادات اين فرقه عمدتاً براساس مكاشفههاي جديدي است كه جنبههاي خاصي از مسيحيت را پذيرفته است. مومونيستها ميگويند: راهِ نجات نيازمند به « ايمان»، «تعميد»، دستگذاري هنگام دادن مأموريت روحاني به كسي» يا «دعا كردن به او » و «پرداخت ماليات» است. ايمان نيز چنين مشخص شده است: « اعتقاد به اين كه عيسي نجاتدهندهي جهان، و ژوزف اسميت پيامبرِ راستين خداست».
متُديسم Methodism
بنيانگذار اين فرقه شخصي است انگليسي به نام « جان وسلي» كه به سال 1703 ميلادي در ناحيهي «لينكلن شاير» چشم به جهان گشود، و به سال 1791 درگذشت.
تعداد پيروان اين فرقه را بين 40 تا 50 ميليون نفر تخمين زدهاند. قوانين سخت زندگي اين گروه، باعث شد كه نام «متديست» بر آنها نهاده شود.
RB hz :
- زيربناي پارسايي
- وجود عناصري از تصوف
- اجتناب از الكل
- كشيشانايت فرقه بايد از استعمال دخانيات پرهيز كنند.
- معتقدند كه اطمينان به نجات، از عمل برميخيزد نه از ايمان تنها.
- اين فرقه، به درونگرايي متمايل است.
جان وسلي، قسمتهايي از «مزامير» عهد عتيق را حذف نمود.
ضمناً به لحاظ سلوك اجتماعي، سعي ميكنند خود را از موارد ذيل برحذر دارند:
– آسيب رساني
– مستي
– خريد و فروش مشروبات الكلي
– جنگ و نزاع
– جنجال
– شكايت برادر از برادر به دادگاه
– بدي را با بدي پاسخ دادن
– اندوختن گنجينه
ضمناً در انجام كارهايي چون ترحم، كمك به ديگران، پوشاندن برهنگان، عيادت و كمك به بيماران فعال ميباشند.
پيوريتانيسم Puritanism
به معناي فرقهي خالص است كه در قرن شانزدهم در انگلستان و به شكل يك اعتراض رسمي عليه تعيين لباسهاي خاص و آداب و رسوم متداول كليسا، علي الخصوص عشاء ربّاني، موجوديت يافت. آنان «كالوينست» بودند و به روي مسائلي چون گتاه اصلي، تباهي مطلق، خلاصي و تبرئه به وسيلهي ايمان و سرنوشت تأكيد داشتند؛ و معتقد بودند كه شخص مسيحي به تنهايي در پيشگاه خداي قادر ميايستد و نميتواند به هيچ شعار يا كليسايي متكي باشد. عشاء ربّاني نيز ويژگي خود را به عنوان وسيلهاي براي فيض از دست ميدهد. افراد اين فرقه كليهي شعارهاي مربوط به دفن و خاكسپاري را رد ميكنند و معتقدند كه هنگام مرگ، انسان هيچ نيازي به تشريفات خارجي ندارد. زهد نيز در اين مذهب جايگاه ويژهاي دارد. در فرقهي پيوريتان، تنها كتاب مقدس – بدون هرگونه سنت كليسايي يا اصول ايماني- سندّيت دارد.
كواكرها يا انجمن دوستان Quakerism / Religious Society of Friends
اين فرقه توسط شخصي بنام «جرج فوكس »كه پسر ِمرد ِنساّجي از ناحيه ي «ليستر شاير»انگلستان
بود پايه گذاري شد .تولد وي به سال 1624و مرگش در سال1691 ميلادي اتفاق افتاد.وي در سال 1643دچار ِ بحرانِ روحي گرديده وبه دنبال حادثه اي بستگان خود را ترك نموده و هر نوع
معاشرت را با پيروجوان ترك كرد . وي ادعا كرد كه در هنگام انزوا صدائي شنيده كه گفته : «تنها
يك نفر وجود دارد كه با تو دراين شرايط مي تواند سخن بگويد و آن يك نفر عيسي مسيح است».
علت آنكه به اين نام ناميده شدهاند:
1) تشنج ولرزهاي كه در ميتينگهاي آنان رخ ميداد.
2) واقعهاي كه براي «فوكس» در برابر قاضي به هنگام محاكمهي او رخ داد كه به قاضي گفت در برابر خود بلرزد ولي او گفت من لرزنده نيستم.
3) پس از پيدا كردن طرفداران ومريداني، نام اين گروه «فرزندان روشنائي » يا «انجمن دوستان» شد.
فوكس ادعا ميكند كه به سه حقيقت آگاهي يافته است:
الف) مؤمنان حقيقي كساني هستند كه ازطريقِ«تولدِتازه»به زندگي راه يافته اند.
ب) تعليم و تربيت در«آكسفورد» يا « كمبريج» كافي نيست كه انسان رابندهي عيسي مسيح كند.
ج) خدا در هيچ معبد ظاهري كه انسان ساخته است اقامت نميكند.
خصوصيات اين مكتب:
- شكلي از تصوف و عرفان است؛ يعني شكلي از آرامش كه در آن به نور باطنيِ روحِ انسان، برتري و تقدم داده شده است.
- اين نور در همگان وجود دارد، ولي تنها كساني به آن دست مييابند كه به سوي آن بروند و از آن اطاعت كنند.
- كتاب مقدس گاهي در ميتينگها خوانده ميشود؛ ولي بيشتر بايد در منازل خوانده شود.
- نه « تعميد» برگزار ميكنند و نه «عشاء رباني».