پنج‌شنبه, می 16, 2024
مسیح نامه

مباهله-معاهده نجران(قسمت دوم)

اکنون که باورهای کفرآلود مسیحیان نجران برایمان آشکار شد اجازه دهید بر تاریخ آن زمان مرور ی کنیم. منابع مسیحی می گویند یهودیان نجران با هم کیشان خود در فلسطین در ارتباط بودند و یهودیت در سرزمین عرب بر  مسیحیت در این سرزمین چندین قرن تقدم داشت. آنها می گویند که آغاز و گسترش مسیحیت در نجران و در مناطق جنوبی سرزمین عرب به شدت مورد مخالفت یهودیان محلی قرار گرفت. شایان تذکر است همانگونه که در بسیاری از نوشتارهای این سایت بیان شده است مانند محمّد و آل محمّد صلی الله علیهم اجمعین وعده عهد عتیق و محمّد و آل محمّد صلی الله علیهم اجمعین وعده انجیل و ولایت محمّد و آل محمّد صلی الله علیهم اجمعین از خلقت تا ابدیت و… بشارات حضرت موسی و عیسی علیهما السّلام در مورد حضرت محمّد و جانشینان ایشان صلی الله علیهم اجمعین و در خصوص مکان ظهور آنان بسیار دقیق بود- به خصوص قبل از تحریفات. در نتیجه بسیاری از پیروان مخلص حضرت موسی و حضرت عیسی علیهما السّلام به مکانی که قرار بود آخرین پیامبر موعود ظهور کند هجرت کرده بودند  تا او را ملاقات کنند و آنگونه که انبیاء پیشین امر کرده بودند از او پیروی کنند. اما به تدریج تحریفات، خودخواهی ها و … سایه تاریک خود را بر باورهای آنان گستراند و در نهایت آنان یهودیت و مسیحیت تحریف شده خود را در آن منطقه گسترش دادند. صمیمانه دوستانمان را به مطالعه فدای تو…الیا و زندگی نامه فخر الاسلام، فاش نامه فاراقلیطParaclete دعوت می کنیم.

علیرغم همه تحریفات و … همچنان بسیاری از آنان به خصوص دانشمندان آنها حقیقت را می دانستند و در نتیجه حضرت محمّد صلی الله علیه و آله و حضرت علی علیه السّلام و… را شناختند.  قرآن کریم تصدیق می کند که یهودیان و مسیحیان حضرت محمّد صلی الله علیه و آله را به وضوح شناخت فرزندان خود شناختند یعنی قطعاً تردیدی نداشتند که حضرت محمّد صلی الله علیه و آله همان پیامبر موعود است. نکته قابل توجه دیگر اینست که زمان افعال در این آیات گذشته نیست یعنی همچنان می شناسند…:

الَّذِينَ ءَاتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ  وَ إِنَّ فَرِيقًا مِّنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ

اهل كتاب هم چنان كه فرزندان خود را مى‏شناسند او را مى‏شناسند، ولى گروهى از ايشان در عين آگاهى حقيقت را پنهان مى‏دارند. (قرآن کریم سوره بقره(2) آیه 146)

الَّذِينَ ءَاتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمُ  الَّذِينَ خَسِرُواْ أَنفُسَهُمْ فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ

اهل كتاب او را چنان مى‏شناسند كه فرزندان خود را، اينان كه به خود زيان رسانده اند ايمان نمى‏آورند. (سوره  انعام  (6)آیه 20)

منابع مسیحی بیان میدارند که:

” مسیحیان نجران بعدها با قوانین یهودیان یمن به اختلاف رسیدند که منجر به کشتار آنان در سال 524 توسط پادشاه حمیر یوسف اسأر ذونواس شد. “

“ذو نواس امیدوار بود در سرزمین های حاصلخیز سرزمین جنوبی عرب یک حکومت داوودی بنا نهد که مستقل از قدرت مسیحیان باشد. او همچنین نجرانیان را دارای اصل بیزانتی می دانست که شاخه تجارت دریای سرخ را کنترل می کردند و به موقعیت اقتصادی حمیر آسیب می زدند.”

” زمانی که ذو نواس [به نجران] حمله کرد به مردم آنجا دستور داد که مسیحیت را طرد کنند و یهودیت را بپذیرند و وقتی آنان سرپیچی کردند آنان را داخل حفره های آتش زنده زنده سوزاند.”

کاملاً آشکار است که یهودیان  به رهبری ذونواس به شدت از آموزه های حقیقی حضرت موسی علیه السّلام منحرف شده بودند چرا که آنان پس از حضرت موسی علیه السّلام به حضرت عیسی علیه السّلام ایمان نیاوردند و از آن حضرت پیروی نکردند .

 به همین نحو که شناخت حضرت عیسی علیه السّلام و پیروی از ایشان بر یهودیان لازم بود آنچنان که خود حضرت عیسی علیه السّلام نیز یادآوری کردند: زیرا اگر موسی راتصدیق می‌کردید، مرا نیز تصدیق می‌کردیدچونکه او درباره من نوشته است. (انجیل یوحنا فصل 5 عبارت 45)* هم بر یهودیان و هم بر مسیحیان لازم بود که با شناخت حضرت محمّد صلی الله علیه و آله به عنوان آخرین پیامبر موعود به آن حضرت ایمان بیاورند و  از ایشان پیروی کنند اما…

* شایان تذکر است که در ترجمه های انگلیسی این عبارت، عبارت چهل و ششم ست.

به هر ترتیب پس از حمله یهودیان، حکومت مسیحی در منطقه واکنش نشان داد. برخی منابع می گویند دوس بن(ذو) ثعلبان از قوم سبأ از نجران گریخت و به قسطنطنیه رفت و آنچه رخ داده بود را گزارش داد و از امپراطور بیزانس جاستین اول کمک طلبید و سپس امپراطور، متحدش پادشاه حبشه را تشویق به حمله کرد. برخی دیگر می گویند این حمله  به دنبال پناهنده شدن یک فراری از نجران به دربار متحد امپراطور پادشاه حبشه الاصبحه اکسوم آغاز شد.  در هر صورت لشکری از مسیحیان به نجران فرستاده شدند. در این خصوص کتاب کهن “حمیریان”  Himyarites اینگونه می گوید:

“طبق کتاب حمیریان، تحریک به حمله به سبب درخواست از قسطنطنیه نبود بلکه معقول تر اینست که ورود یک پناهنده نجرانی به نام امیه به دربار پادشاه حبشه علت این امر بود. سپس لشکری از 7000 مرد به فرماندهی ابرهه الاشرم -حاکم مسیحی  پادشاه حبشه- نیروهای ذونواس را شکست داد و حکومت مسیحی را به نجران برگرداند.”

شایان تذکر است که کتاب حمیری یک کتاب کهن بود که متن کامل آن در دسترس نیست. در عوض یک دست نوشته از  قطعه هایی پراکنده از متن کتاب به زبان سریانی (با هشت رونوشت) موجود است که اولین بار در سال 1920 شناخته شد و بعدها به انگلیسی ترجمه و چاپ شد. عنوان سریانی کتاب حمیریان ( نویسه گردانی شده به انگلیسی) این است ” Min ketaba d’Emiraya”.

 زمانی که حبشی ها  به نجران حمله کردند نه تنها به نجران هجوم بردند بلکه به آنها دستور داده شده بود به حمیر نیز حمله کنند و ذونواس را بکشند و حمیر را به قلمرو خود بیافزایند. به عبارت دیگر حمیر تحت حمله مسیحیان حبشی قرار گرفت و در نتیجه تحت تأثیر امپراطوری روم شرقی.

چنین حملات و  نزاع های قدرت در آن دوره بارها تکرار شد برای مثال:

” حبشی ها (اکسوم) برای اولین بار در سال 340 مسیحی به تهامه و نجران حمله کردند.”

” در سال 528 جاستین اول ایالت کوچک ساحلی تئودوریاس را با تلاش از قلمرو دو ایالت [سوریه] بدست آورد. این منطقه یکی از مهم ترین ایالات امپراطوری روم شرق باقی ماند.”

“امپراطورهای روم شرقی مدت مدیدی بود که به شبه جزیره عربستان به عنوان منظقه ای که می توانستند نفوذ خود را در آن بیشتر کنند و در نتیجه تجارت پورسود ادویه را کنترل کنند چشم داشتند.”

تجارت نیز بین این دو حکومت استمرار داشت، برای مثال:”  پادشاهی [حمیر] سالهای بسیاری بزرگترین واسطه ارتباط افریقای شرقی و دنیای مدیترانه بود. بخش عمده این تجارت شامل صادرات عاج از افریقا برای فروش در امپراطوری روم بود. “

از یک سو در نتیجه جنگ بین کشورها، حکومت ها، قبائل و… از سوی همه طرف های متخاصم برده ها گرفته و اسیر می شدند. یکی از کالاهای خرید و فروش شده در کاروان های تجاری این بردگان اسیر شده بودند بنابراین این بردگان به قلمروهای مختلف برده می شدند. از سوی دیگر بسیاری از قبائل و خانواده ها نیز با یکدیگر درگیر می شدند و می جنگیدند و از جایی به جای دیگر نقل مکان می کردند.

بنابراین باید بخاطر داشته باشیم که وجود بردگان بیگانه و مهاجران در قلمروهای مختلف امری عادی بود. نکته دیگر اینست که مناطقی همچون قسطنطنیه، حبشه، یمن و …. تمدن های ثروت مند و توسعه یافته آن دوران محسوب می شدند اگچه در حال حاضر چنین جایگاهی ندارند.

ادامه دارد…