پنج‌شنبه, می 16, 2024
دعوت شدگان به نور

قصه عشقی کهن از ایران باستان تا بلندای آسمان (قسمت ششم)

روزی دیگر به مجلس پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وارد شدم ، اصحاب به جهت نزدیکی من به آن حضرت و خاندان گرامیشان مرا در صدر مجلس جای دادند . در این هنگام عمر وارد مجلس شد. چون نگاهش به من افتاد از روی تعصب جاهلی گفت : این عجمی که در صدر نشسته کیست ؟ او نباید بر عرب سبقت بگیرد ؟! پیامبر صلی الله علیه و آله با شنیدن حرفهای او برخواست و بر منبر رفت و چنین فرمود : ان الناس من عهد آدم الی یومنا هذا مثل اسنان المشط لا فضل العربی علی العجمی و لا الاحمر علی الاسود الّا بالتقوی به درستی که همه مردم از زمان آدم تا این زمان مانند دندانهای شانه مساوی اند نه عرب بر عجم (فارسیان و غیره) و نه سرخ بر سیاه فضیلتی دارند مگر به تقوی و پرهیزکاری .

یکی از ویژگی هایی که مرا هر روز بیشتر از روز پیش شیفته پیامبر می کرد این بود که کلام زیبایشان همان آیات نورانی قرآن بود؛ بارها این آیه را بر ما تلاوت می فرمودند تا مبادا مردمان گرفتار ارزشهای ناروا گردند :
یا ایها الناس ! انّا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ، انّ اکرمکم عند الله اتقاکم
ای مردم ، ما شما را از یک مرد و یک زن آفریدیم و به صورت ملتها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید. گرامی ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست . (قرآن کریم؛ سوره حجرات(49) ، آیه 13)
و نیز می فرمودند : ایها النّاس ! إنّ ربّکم واحدٌ و انّ اباکم واحدٌ کُلکم لآدم و آدم من تراب ، انّ اکرمکم عند الله أتقاکم . و لیس لِعربی علی عجمیٍ و لا لعجمیٍ علی عربیٍ ، ولا لاحمر علی ابیض فضلٌ إلّا بالتّقوی
ای مردم خدای شما یکی است و پدر شما یکی، همه ی شما از آدم هستید و آدم از خاک است. گرامی ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست . عرب بر عجم و عجم بر عرب و سرخ بر سفید فضیلتی ندارد مگر در به تقوا.
چه زیبا و متین پیامبر همیشه در حال آموختن روش صحیح تفکر و زندگی، به ما بودند.لحظه ها می گذشتند و من هر چه بیشتر مجذوب خاندان وحی و سیره و سنت پیامبر خاتم و اهل بیت ایشان می شدم؛ بندگی و عبودیت را آن گونه که تعلیم می فرمودند، به جا می آوردم و یافته بودم که جز خانه پیامبر و اهل بیتشان به جای دگر نروم و سر به آستان دیگری نسایم به راه و روش ایشان پایبند باشم و تقوا و پارسایی پیشه کنم تا نزد این خاندان آبرومند باشم .
روزی از آن روزهای فراموش نشدنی در مسجد النّبی با دیگر صحابه نشسته بودیم که ناگه پیامبر خدا به اصحاب فرمودند : کدام یک از شما همه ی سال را روزه می دارد ، شب را به عبادت می گذراند و روزانه یک ختم قرآن می نماید ؟
گفتم : من یا رسول الله .
عمر برخواست و در حالی که نمی توانست خشم خود را پنهان کند گفت : مردی از فارس می خواهد بر ما قریشیان فخر فروشی کند !! من شاهدم که او اکثر روزها روزه نیست ! اغلب شبها می خوابد و اکثر اوقات خاموش است …
پیامبر پاسخ فرمودند : سلمان مانند لقمان است پس از او سؤال کن تا جواب گوید .
گفتم : درباره روزه باید بگویم ، من هر ماه سه روز ، روزه می گیرم و طبق آیه “من جاء بالحسنه فله عشر امثالها” هر که کار نیکویی کند پس برای اوست ده حسنه مانند آن (قرآن کریم؛ سوره انعام(6)، آیه 160) مصداق آیه برابر با روزه کل ماه می شود . هر شب نیز با وضو می خوابم زیرا شنیدم رسول خدا فرمودند : هر که با وضو بخوابد چنان است که تمام شب را به عبادت به سر می برد . هر روز نیز سه مرتبه سوره توحید را می خوانم که معادل یک ختم قرآن است ، از رسول خدا شنیدم که به علی بن ابیطالب می فرمودند :
یا علی مَثَل تو در میان امت من مَثَل سوره توحید است . هر که سوره توحید را یک بار بخواند چنان است که ثلث قرآن را خوانده ، هر که دو بار بخواند دو ثلث قرآن را خوانده و هر که سه مرتبه بخواند چنان است که قرآن را ختم کرده است .
یا علی هر که تو را به زبان دوست بدارد ثلث ایمان را دارا ست . هر که تو را به زبان و دل دوست بدارد دو ثلث ایمان را دارا ست و هر که تو را به زبان و دل دوست بدارد و با دست اش تو را یاری کند ، همه ی ایمان در او جمع شده است .
یا علی به حق خداوند که مرا به راستی فرستاده است سوگند ! اگر اهل زمین تو را همان گونه که اهل آسمان دوست دارند دوست می داشتند ، خداوند هیچ کس را به آتش دوزخ عذاب نمی کرد . روزی حضرت علی علیه السلام را که از خانه خارج شده بود، ملاقات کردم ، به من فرمودند :
ای ابا عبدالله شب را چگونه به صبح رساندی ؟
عرض کرد : صبح نمودم با چهار نگرانی بزرگ .
فرمودند : آن چهار نگرانی کدام اند ؟
گفتم : نگرانی زن و فرزند که از من نان و خواسته هایشان را طلب می کنند ، اندیشه خداوند متعال که طلب می کند از من بندگی و اطاعت را، اندوه شیطان که از من پیروی و اطاعت از خویش را می خواهد و اندوه ملک الموت که هر کجا بروم روح مرا طلب می کند .
امیرالمؤمنین به من فرمودند : بشارت باد تو را ای سلمان ! همانا برای تو در هر یک از این خصال ، درجات و مقامی است .
در سالی که برای انجام فریضه حج به خانه خدا رفته بودم شنیدم رسول خدا صلی الله علیه و آله در حالی که حلقه ی درب کعبه را در دست گرفته بود ، فرمودند : آیا خبر دهم شما را به علامات آن ساعت ؟
گفتم : بلی یا رسول خدا .
حضرت چنین فرمودند :
از علامات قیامت چند چیز است : ضایع کردن نماز ، پیروی از شهوات ، میل نمودن به آراء باطل و بزرگ شمردن مال و ثروت ، فروختن دین به دنیا که در این حال قلوب مؤمنین در سینه ها(از شدت اندوه و حسرت) از دیدن منکرات و نافرمانی ها، مانند نمک در آب ذوب می شود…
گفتم: یا رسول الله آیا آنچه فرمودید واقع می شود ؟
پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمودند:
آری ای سلمان به حق آن کسی که جانم در دست اوست آن روز منکَر معروف می شود و معروف منکر ، آن روز امین خائن گردد و خائن امین می شود، دروغ گو را تصدیق می کنند و راستگو را تکذیب کنند. آن روز ریاست به دست زنان افتد وکودکان بر منبرها رفته طرفداری دروغ کنند ، جامعه از اداء حقوق واجب کوتاهی نمایند و معتقد می شوند که ادای زکات موجب فقر و تهی دستی آن ها است …
با شنیدن اتفاقاتی که در آینده می افتاد قلبم اندوهگین می شد از اینکه مردمان اینگونه فرامین خداوند را سبک خواهند شمارد.اما گویا این امور تنها درباره ی آینده نبود چرا که می دیدم بسیاری از کسانی که در میان ما بودند و پیامبر را می دیدند نیز از فرامین ایشان سرپیچی می کردند و نفاق می ورزیدند.
ادامه دارد…