چهارشنبه, می 15, 2024
بر مرکب زمان

ناگفته هایی از عید پاک(قسمت اول)


عید پاک در يوناني پاسخا و اصل آن کلمه اي عبري است به معني عبور و آن نام عيدي است که يهودیان به ياد عبور از دریای سرخ گيرند … (لغت نامه دهخدا)؛ عيد يادآوري قيام مسيح از مرگ و معروف به عيد بزرگ است و نزد يهودیان عيد يادبود جدايي آنها از مصر… و اين کلمه معرب فسح عبراني و معناي آن گذشتن و عبور و نجات است . ( اقرب الموارد)

واژهي «Påsk»، يک واژهي عبري است و در حقيقت شکلي از کلمهي لاتين «Pasach» است،که «Paska» تلفظ ميشود. عيد پسح يا عيد آزادي از مصر و رهايي از فرعون …(داويد شوفط. هگاداشل پسح(تهران، انجمن كليميان)).با توجه به این نکته که حرف «پ» در زبان عربی وجود ندارد، واژۀ پسح در عربی فسح یافصح تلفظ می شود. در «يونان» و «روسيه» نيز همين واژه را مورد استفاده قرار ميدهند. در زبان انگليسي چندين کلمه را بهکار ميبرند که باز هم ريشه در لغت «Pasach» دارد، مانند «Paschal» (تلفظ : پَشِل) و «Passover».

معادل واژۀ «Passover» انگلیسی در زبان فرانسه «Pâque» ست که تلفظ آنپاک می باشد. (wordReference) یعنی ، عنوان عید پاک” برخلاف آنچه برخی تصور میکنند، ربطی به «پاکی» و «مطهری» و «مقدسی» ندارد، بلکه صرفاً تلفظ فرانسوی passover مي باشد که این واژۀ فرانسوی بدون S در انتها اشاره به عید عبور یهودیان و با S اشاره به عید مسیحیان دارد و در هر دو صورت «پاک» تلفظ می شود.

در تمام کشورهای انگلیسی زبان من جمله آمریکا و انگلیس برای عید پاک مسیحیان از واژۀ «Easter» (ایستر) استفاده می شود. ایستر، اولین یکشنبه ای ست که پس از اولین بدر ماه قمری ای (ماه شب چهاردهم) که در بیست و یکم مارس(زمان اعتدال بهاری که به لحظهای گفته میشود که خورشید از صفحه استوای زمین میگذرد و به سمت شمال آسمان میرود …و در ایران به لحظه تحویل سال معروف است) یا بعد از آن رخ دهد، واقع می شود. (Wikipedia Encyclopedia، فرهنگ نامۀ ویکی پدیای انگلیسی) پس به همین دلیل است که زمان عید پاک ثابت نیست و بستگی به شب چهاردهم ماه قمری دارد.

مسیحیان نخستین، یقیناً از این تقویم عبری آگاه بودند؛ اما هیچ سند مستقلی وجود ندارد که آنان هیچ عید مسیحی ای را جشن می گرفتند. بسیاری معتقدند که ملاحظۀ اعیاد مسیحی غیر یهودی بدعتی ست پس از دوران کلیسای نخستین. مورخ شهیر مذهبی Socrates Scholasticusسقراط شِلستيكاس (متولد سال 380 مسیحی) ملاحظۀ ایستر بوسیلۀ کلیسا را به جاودان سازی سنت های موجود نسبت می دهند، درست مانند سنت های بسیار دیگری که اینگونه تثبیت شدند؛ او می گوید که نه عیسی و نه حواریون امر به نگهداشتن این عید(ایستر) و یا هر عید دیگری نکردند.(فرهنگ نامۀ ویکی پدیای انگلیسی )

نام ایستر ریشه اش به مسلک های باستانی مشرکان باز می گردد. در این مورد تمامی علما اتفاق نظر دارند. این نام هرگز در متون مقدس نخستین استفاده نشده بود و هرگز از لحاظ کتاب مقدس، ربطی به مرگ و رستاخیز عیسی مسیح ندارد(Christian Answers Network، شبکۀ پاسخ مسیحی)

واژۀ انگلیسی Easter ایستر، از واژۀ Eastre یا Estera در انگلیسی کهن(Anglo-Saxon) می آید که نام یک الهۀ تیوتنی (Teutonic) * بود که در ماه آوریل برای او قربانی می کردند، و در نتیجه این نام به عید پشل Pashal [عید پاک]سرایت داده شد.(International Standard Bible Encyclopedia ، فرهنگ نامۀ استاندارد بین المللی کتاب مقدس، جلد دوم، صفحۀ 889 )

«نامایستر از نوشتار های اسطوره ای تروجان های باستانی (که حدود 1200 سال قبل از مسیح در ساحل جنوبی فلسطین زندگی می کردند) به ما رسیده است که در آن جا به «Ostern» آسترن شناخته می شود»( Grover Stevens ،گروور اِستیونز)

«نام ایستر صرفاً تلفظ تغییر یافتۀ انگلیسیِ نام الهۀ آشوری و بابلیIshtar (ایشترمی باشد.» «ایستر نام یک فستیوال بهاری مشرکان باستان می باشد.» (Webster Dictionary ،فرهنگ لغات وبستر)

فرهنگ نامۀ ریشه شناسی لغات انگلیسی آکسفورد چنین می گوید: « لغت ایستر از نام الهه ای که فستیوالش در زمان اعتدال بهاری جشن گرفته می شد، مشتق شده است»

دائرة المعارف مذهبی شالری، شف هرزاگ جدید (Scholary New Schaff-Herzog Religious Encyclopedia) می گوید: «این الهه، همچنین با نام Astart اَستارت شناخته مي شود…این مسلک در بابل آغاز شد و به آشور (آسور)، بین النهرین، سوریه، و فلسطین توسعه یافت، و توسط فنیقی ها به تمام مردمان مدیترانه سرایت کرد…ایشتر در ابتدا به عنوان ونوس شناخته می شد…انگیزۀ اصلی پرستش ایشتر، محرک درونی معبود کردن خواسته های نفسانی و شهوانی بود.»

الکساندر هیسلوپ Alexander Hislop در کتاب دو بابل The Two Babylons در صفحۀ 103 می گوید: « ایستر ریشۀ کلدانی خود را بر پیشانی دارد[یعنی کاملاً واضح است] ایستر چیزی جز Asarte ( اَسارت) نیست که یکی از القاب Belltis (بلتيس)، ملکۀ آسمانی بود»

نتیجه می گیریم که مسلک های مشرکان که خدایان متعدد را می پرستیدند به فرهنگ های مختلف نفوذ می کردند و در هر فرهنگی نام ها و بت ها، تلفظ زبان آنها و هویت آن فرهنگ را می پذیرفتند.

« ایشتر که ایستر تلفظ می شود، روزی بود که از مرگ برخاستن یکی از خدایان بابلی را که Tammuz تموز می نامیدند، جشن گرفته می شد. آنان باور داشتند که تموز تنها پسر زاده شده از الهۀ ماه[ آنان ماه را خدایی مونث می دانستند]و خدای خورشید[خورشید هم از دیدگاه آنان ، خدایی مذکر بود]می دانستند. نمرود پس از مرگ پدرش، با مادر خود ازدواج کرد و پادشاهی قدرتمند گشت. مردم، نمرود را یک خدا می دانستند و مادرش که همسرش هم بود ملکۀ قدرتمند بابل گشت. پس از مرگ نمرود سمیرامیس [مادر و همسر نمرود] به مردم بابل گفت که نمرود به خورشید عروج کرده است و از این پس می بایست Baal « بَعَل »یا خدای خورشید خوانده شود. سمیرامیس همچنین ادعا کرد که « بَعَل » بر روی زمین به صورت آتش(به فرم شمع یا مشعل یا…) در حین عبادت مردمان حضور دارد. در واقع سمیرامیس در حال خلق یک مسلک عرفانی بود، و با کمک شیطان خود را به عنوان یک الهه (خدای مونث) معرفی کرد. سمیرامیس مدعی شد که به صورت معجزه آسا باردار شده است. از تعلیمات وی این بود که ماه یک خدای مونث بود که دوره ای 28 روزه را طی می کرد و در زمان بدر کامل تخم ریزی می کرد. همچنین او مدعی شد که وی در درون یک تخم بزرگ از ماه بر روی زمین کنار رود فرات فرود آمده بود. این واقعه در زمان اولین بدر ماه پس از اعتدال بهاری اتفاق افتاده بود. سمیرامیس به عنوان ایشتر شتاخته شد که در انگلیسی ایستر تلفظ می شود و تخمی که در آن فرو افتاده بود، به عنوان تخم ایستر مشهور شده است [منشأ گرامیداشت تخم مرغ در عید پاک]. ایشتر به زودی باردار گشت و ادعا کرد که از خدای خورشید یا بعل حامله شده است. پسری که او به دنیا آورد تموز نام گرفت. تموز علاقۀ شدیدی به خرگوش ها داشت و در آن مسلک عرفانی خرگوش ها مقدس شدند چرا که تموز پسر خدای خورشید شمرده می شد[منشأ نماد خرگوش در عید پاک]. تموز که یک شکارچی شده بود بدست یک خوک وحشی کشته شد. ایشتر به مردم گفت تموز به سوی پدرش بعل عروج کرده بود و اینکه هر دوی آنها از این پس در شمع یا چراغ مقدس به صورت پدر و پسر در میان عبادت کنندگان خواهند بود. هر ساله در اولین یکشنبه [Sunday روز خورشید] پس از اولین بدر کامل ماه بعد از اعتدال بهاری، یعنی زمان مرگ و عروج تموز، جشنی بر پا می شد. آن یکشنبه به عنوان یکشنبۀ ایستر شناخته شد و با خرگوش ها و تخم مرغ ها جشن گرفته می شد. همچنین تموز چونکه بدست یک خوک وحشی کشته شده بود، ایشتر دستور داد که در آن روز خوک باید کشته و خورده شود. (David J.Meyer, Last Trumpet Minesteries Intenational كليساي بين المللي صور آخر؛Babylon Mystery Religion،مسلک عرفانی بابل، Ralph Woodrow، منتشر شده توسط موسسه انجیلی رلف وودرو، ریور ساید کالیفرنیا، 1966؛ دوبابل، نوشتۀ الکساندر هیسلوپ، انتشارات برادران لوییزو، نیویورک)

اعتقاد به یک تخم عرفانی و رمز آلود از بابل به بسیار از نقاط جهان منتشر شد.(James G.Frazer، جمیز فریز ، The Golden Bough شاخه زرین ، جلد دوازدهم، چاپ سوم، سال 1907-1915 مسیحی، انتشار مجدد 1935-36 و 1955)در روم این تخم عرفانی در بزرگداشت الهۀ مادر، رومن «Roman»، بود؛ این تخم مرغ جزئی از جشن های مقدس الهۀ مقدس بشمار می رفت. (کتاب پیشین)

در مورد داستان ایستر دقت کنید که مشرکان معتقد بودند که خورشید خدایی مذکر(خدای پدر) بود و ماه، خدایی مونث(خدای مادر)؛ آنان بر این عقیده بودند که دورۀ 28 روزۀ ماه، همانند عادت زنان بود که در روز چهاردهم که ماه بدر کامل داشت، ماه تخم ریزی می کرد؛ آنگاه ماه از خورشید باردار شد و فرزندش را در یک تخم در روز یکشنبه که حتی در زبان انگلیسی Sunday به معنای روز مقدس خورشید است، به زمین فرستاد؛ این فرهنگ است که با شکل ها و نام های گوناگون به رهبری شیطان به بسیاری از نقاط جهان سرایت کرد و متأسفانه مسیحیت این آئین را مبنای اعتقاد به خدای پدر (پروردگار)، خدای مادر(مریم)، و خدای پسر(عیسی) قرار داد.

همانگونه که مشاهده می شود اغلب محققین برآنند که اینگونه عقاید در بابل آغاز گردید و به نقاط دیگر من جمله امپراطوری روم سرایت کرد. امپراطوری روم جایی ست که قرن ها پس از حضرت عیسی علیه السلام مرکز مسیحیت پولسی گشت، اعتقادی که به مرور بر تمامی جهان مسیحیت سایه افکند؛ و همچنین جالب است که عهد جدید کنونی، در مجموعه کتاب مقدس نیز توسط همین امپراطوری روم تدوین و تثبیت شد.ما در اینجا بر آنیم که نشان دهیم اعتقاد به مرگ خدا و زنده شدن او در بهار، گرامی داشت تخم مرغ و خرگوش و… که از سنت های عید پاک به شمار می روند، همگی ریشه در مسلک های مشرکان و بت پرستان دارند و هیچ ارتباطی با حضرت عیسی علیه السلام ندارد؛ حتی واژه ایستر که برای عید پاک استفاده می شود از القاب خدایان مشرکان بوده است که وارد فرهنگ مسیحیان گشته است.

اینک همین تشابهات را در میترائیسم بررسی می کنیم که پیش از این دربارۀ نفوذ میترائیسم در امپراطوری روم و آئین مسیحیت در مقالۀ ناگفته هایی از کریسمس اجمالاً اشاره کرده بودیم.