پنج‌شنبه, می 16, 2024
رو در رو

“آنچه تورات و انجیل *[Bible]درباره محمد صلی الله علیه و آله می گوید”(قسمت دوازدهم)

محک
چرا همان محکی که عیسی خودش به شما گفته بود به مدعیان نبوت بزنید، همان محک را به محمد نزنیم؟ چنانچه عیسی گفت: “از روی ثمراتش شما آنها را خواهید شناخت “.
“ایشان را از میوه های ایشان خواهید شناخت.آیا انگور را از خار و انجیر را از خس می چینند؟ همچنین هر درخت نیکو، میوه نیکو می آورد، و درخت بد میوه ی بد آورد…” (متی، فصل 7 ، عبارات 16تا 20)

از میوه های ایشان، ایشان را خواهید شناخت. پس چرا از اینکه این آزمایش را بر آموزه های حضرت محمد به کار بندید، می ترسید؟
در آخرین کلام آسمانی خداوند – قرآن کریم- تحقق تعالیم موسی و عیسی یعنی گسترش صلح و آرامش را که جهان بسیار محتاج آن است خواهیم دید.
“اگر شخصی چون محمد حاکمیت دنیای مدرن را به عهده می گرفت، او در حل مشکلات دنیا موفق می شد و صلح و آرامشی را که دنیا به آن محتاج است، برقرار می کرد.” (جرج برنارد شاو)

بزرگترین
هفته نامه ی خبریTIMES در تاریخ 10 جولای 1974 منتخبی از نظریات مورخان مختلف، نویسندگان، نظامیان، تجار و سایرین را درباره ی موضوع “چه کسانی بزرگترین رهبران تاریخ بوده اند؟” نقل کرده است.
برخی گفتند هیتلر بوده، سایرین گفتند: گاندی، بودا، لینکولن و امثال او … اما جولس مسرمن Jules Masserman روانکاو امریکایی با ارائه معیاری صحیح برای قضاوت، استانداردی تبیین کرد. او گفت: رهبران باید 3 عملکرد را تحقق بخشند:
1. برقراری رفاه رعیت
2. ایجاد نظم اجتماعی که مردم در آن احساس امنیت نسبی کنند.
3. ایجاد یک مجموعه واحد اعتقادی برای مردم.
او با این 3 معیار در تاریخ درباره هیتلر، پاستور، قیصر، موسی، کنفوسیوس و بسیاری دیگر به تحقیق و تحلیل پرداخت و نهایتاً نتیجه می گرفت:
” افرادی چون پاستور و سالک رهبرانی اند که عملکرد نوع اول را تحقق دادند. افرادی چون گاندی و کنفوسیوس از یک طرف قیصر و هیتلر از طرف دیگر رهبران نوع دوم یا شاید سوم باشند.عیسی و بودا متعلق به گروه سوم اند. احتمالاً بزرگترین رهبر همه دورانها محمّد بوده است که هر سه عملکرد را با هم تحقق بخشید و در درجه پایین تر موسی چنین کرد.”
طبق استانداردهای علمی که توسط پروفسور دانشگاه شیکاگو تنظیم شده – که به نظر من یهودی ست- عیسی و بودا نیز به عنوان رهبرانی بزرگ شناخته شده اند لیکن جالب است که موسی و محمد در یک طبقه بندی قرار گرفته اند که این یافته تاییدی فراتر بر بحث ما می باشد که عیسی شبیه موسی نیست بلکه محمّد شبیه موسی است(تثنیه 18:18).
کشیش جیمز ال دو James L. Dow در لغت نامه Collins عهدین، شواهد بیشتری ارائه می دهد که عیسی شبیه موسی نیست بلکه محمّد شبیه موسی است:
موسی به عنوان زمامدار و قانونگذار، پدید آورنده یهودیان بود؛ او امت از هم گسسته سامی را یافت و …

تنها مرد تاریخ که می تواند با او مقایسه شود، محمّد است.
*دایره المعارف مذهبی، موسی را در آیین های مختلف بررسی کرده است. ذیل موسی در اسلام می خوانیم: موسی در اسلام با احترام زیادی به عنوان پیامبری بزرگ که آمدن محمد را به عنوان جانشین آینده خود پیشگویی کرده بود، یاد می شود. در زندگانی محمد بسیاری از چیزها به طور ضمنی یادآور آیین موسی می باشد.(دائره المعارف دین THE ENCYCLOPAEDIA OF RELIGION ، Mircea Eliade، ص121)
[اینکه که همه انبیاء علیهم السلام همیشه جانشینان خود را معرفی کرده بودند یک سنت پیامبرانه می باشد و حضرت محمد صلی الله علیه و آله نیز چنین کردند. در انتظار مقاله “غدیر، از خلقت تا ابدیت”در این سایت maseeh.ir باشید.]
در خاتمه این مطلب را با عبارتی از یک کشیش مسیحی و به دنبال آن عبارتی از مولای او به پایان می رسانم.
“معیار غایی شناخت یک پیامبر حقیقی، جایگاه اخلاقی تعالیم وی می باشد.” (پروفسور دوملو Dummelow )
“از روی ثمراتشان شما آنها را خواهید شناخت ” (عیسی مسیح)

بیایید با هم استدلال کنیم
قُلْ یَأَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْاْ إِلىَ‏ کَلِمَةٍ سَوَاءِ بَیْنَنَا وَ بَیْنَکمُ‏ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَ لَا نُشرکَ بِهِ شَیً وَ لَا یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللَّهِ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقُولُواْ اشْهَدُواْ بِأَنَّا مُسْلِمُون‏
بگو: «اى اهل کتاب! بیایید به سوى سخنى که میان ما و شما یکسان است که جز الله را نپرستیم و چیزى را شریک او قرار ندهیم و بعضى از ما، بعضى دیگر را ارباب از سوی غیر خدا نگیریم.» هر گاه (از این دعوت،) سرباز زنند، بگویید: «گواه باشید که ما مسلمانیم!» (قرآن کریم، سوره آل عمران(3)، آیه 64)
اهل کتاب لقب محترمانه ای است که در قرآن به یهودیان و مسیحیان داده شده است. در این آیه مسلمانان امر شده اند تا اهل کتاب را اینگونه دعوت کنند “ای اهل کتاب” – ای مردمان دانا ، ای کسانی که ادعا میکنید دریافت کنندگان وحی در متون متن مقدس هستید؛ بیایید باهم در یک موضع واحد جمع شویم که ” که جز الله را نپرستیم” چرا که هیچکس جز الله شایسته پرستش نیست و نه به خاطر اینکه خدا گفته است:” زیرامن که یهوه، خدای تو می‌باشم، خدای غیور [حسود] هستم، که انتقام گناه پدران را از پسران تا پشت سوم و چهارم از آنانی که مرا دشمن دارندمی گیرم. “(سفر خروج فصل 20 عبارت 5)
[همانطور که ملاحظه می فرمائید در ترجمه های جدید فارسی به جای حسود، غیور آورده شده است، لیکن در متون انگلیسی واژه Jelouse دیده می باشد:

“…FOR I THE LORD THY GOD AM A JEALOUS GOD VISITING THE INIQUITY OF THE FATHERS UPON THE CHILDREN UNTO THE THIRD AND FOURTH GENERATION OF THEM THAT HATE ME.” (Exodus 20:5)

یعنی کتاب مقدس خداوند را حسودی معرفی می کند که از فرزندان به خاطر گناهان پدران انتقام می گیرد!!!]
بلکه زیرا او پروردگار ماست، او که ما را دوست دارد، روزی دهنده ی ما و پرورش دهنده ما می باشد. او که تمامی حمد و سپاس شایسته اوست.
در تئوری، یهودیان و مسیحیان هر سه پیشنهاد در آیه قرآن را می پذیرند، اما در عمل بدان عامل نمی باشند. علاوه بر تفاوتهای اعتقادی در توحید خداوند عزوجل، اشکال تقدس رهبریت (که در یهودیت موروثی می باشد) نیز وجود دارد. درست مانند اینکه کاهنان، پاپ، کشیش یا برهمن در کنار علم و تقوایشان می توانند ادعای افضلیت [الوهیت] کنند یا میان خدا و بندگان بایستند.
[خداوند یکتا در قرآن کریم سوره مائده آیه 35 می فرماید:
یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَ ابْتَغُواْ إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ وَ جَاهِدُواْ فىِ سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُون‏
اى کسانى که ایمان آورده‏اید! تقوای الهی پیشه کنید! و براى تقرب به سوی او “وسیله” را بجوئید! و در راه او جهاد و کوشش کنید، باشد که رستگار شوید!
خداوند در این آیه به بندگانی که به او ایمان آورده اند فرمان می دهد که متقی باشند و امر او را بپذیرند؛ خداوند امر می کند که انسانها برای تقرب جستن به سوی او متوسل به “وسیله ” شوند؛ این وسیله ها کسانی هستند که خداوند خودش آنها را برگزیده است و اجازه شفاعت به آنان داده است، و نه آنان که انسان بدون اجازه خداوند خود انتخاب می کند. در قرآن کریم آیات بسیاری وجود دارند که شفیعان و صاحبان امری که خداوند به آنها اذن داده است معرفی می کنند، آنان برگزیده خداوندند و به اذن خداوند وظایفی که به آنها محول شده است، انجام می دهند.در اینجا تنها دو نمونه از این آیات را ذکر می کنیم و در آینده به بررسی دقیق آن خواهیم پرداخت.
…مَن ذَا الَّذِى یَشْفَعُ عِندَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ …
..چه کسی ست که در نزد او شفاعت کند مگر به اذن او … (قرآن کریم، سوره بقره(2)، آیه 255)
إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَوةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکَوةَ وَ هُمْ رَاکِعُون ‏
سرپرست و ولىّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده‏اند همانها که نماز را برپا مى‏دارند، و در حال رکوع، زکات مى‏دهند. (قرآن کریم، سوره مائده(5)، آیه 55) ]
ادامه دارد…