چهارشنبه, می 15, 2024
مجموعه مقالات استاد دکتر فریدونی

شماره نوزده: مسيحيت و دانش و دانشمندان(ب)

مسیحیت و دانشمندان

در این مبحث رشته کلام را به دست ویل دورانت می سپاریم تا آن که ما را از سرنوشت کسانی که نخواستند در برابر تعالیم کلیسا سر تسلیم فرود آوردند و تلاش کردند تا اندیشه و تفکر را در زندگی خود حاکم گردانند. آگاه نماید ” انجیل یوحنا شماره های 15-6 حاکی از این بود که خود عیسی مسیح این سنت قدیمی را قبول کرده بود زیرا گفت اگر کسی در من نماند مثل شاخه بیرون انداخته می شود و می خشکد و آنها را جمع کرده و در آتش می اندازند و سوخته می شود. ” (یعنی هیچ کس حق ندارد مکتب و مذهبی جز مسیحیت را انتخاب نماید چون در آن صورت او را خواهند سوزانید!! مؤلف)

ایستگاهی در قرون وسطی برای تفتیش عقاید بوجود آمد و بر آن نام انگزیسیون اطلاق گردید….

در قرن دوازدهم در بولونیا شرایط ، طرق و انگیزه یک تفتیش عقاید زهنی بوجود آمد و قانون کلیسایی بدعت نیز استنساخ شد سرانجام در قرن سیزدهم کلیسا به تقلید از قانون بزرگترین دشمن خویش یعنی فردریک دوم مقرر داشت که مجازات بدعت باید مرگ باشد.

به رغم عموم مسیحیان …کلیسا را پسر خدا تأسیس کرده بود. بر مبنای همین فرض هرکس بر آیین کاتولیک می تاخت نسبت به خداوند مرتکب اهانتی شده بود. با توجه به این مقدمات یک نفر بدعت گذار سرکش در نظر مؤمنان اصیل آیین کسی نبود مگر نماینده شیطان…

حکومت نیز تا حدی در تعقیب و از بین بردن بدعت گذاران با مردم شریک شد، زیرا می ترسید بدون معاونت کلیسایی که بروز معتقدات مذهبی متحدالشکلی را در اذهان عامه مردم جایگزین می ساخت اداره امور مملکت مختل شود.شدیدترین قوانینی که برای پایمال کردن جماعات بدعت گذار به تصویب رسید قوانین مصوبه فردریک دوم در خلال سال های 1239-1220 بود. به موجب این قوانین مقرر شد که هرکس به جرم بدعت از جانب کلیسا محکوم شود او را به حکومت محلی تحویل دهند تا در آتش سوخته شود، اگر این گونه افراد از عمل خویش نادم می شدند به جای سوزانیدن در آتش آنها را محکوم به حبس ابد می کردند و جمیع اموال بدعت گذاران ضبط می شد. در سال 1185 پاپ لوکیوس سوم که از همان اسقفان در دنبال کردن بدعت گذاران ناراضی بود به آن جماعت دستور داد که اقلاً هرسال یکبار از حوزه های خویش دیدن کنند کلیه مظنونین را دستگیر سازند هرکس را که حاضر به ادای سوگند کامل نسبت به کلیسا نباشد مقصّر به شمار آورند. نمایندگان پاپ در همه جا مختار بودند اسقفانی را که در پایمال کردن بدعت گذاران اهمال می ورزند از مقامشان عزل کنند. در سال 1215 اینوکنتیوس سوم به کلیه مقامات کشوری تکلیف کرد تا رسماً سوگند یاد کنند که کلیه بدعت گذارانی را که کلیسا محکوم به مجازات مقرر کرده است در سرزمین های تابعه خویش نابود سازند. روبر دومینیکن در سال 1239 در عرض یک روز حکم سوزاندن 180 نفر زندانی را صادر کرد. به طوری کلی به بازپرسان دستور داده می شد گریز مقصّر از چنگ عدالت اُولی تر از محکوم کردن شخص بی گناه است. گرفتن اقرار به کمک شکنجه می ربود. اینوکنتیوس چهارم مقرر داشت در سال 1252 که هر جا قضات تقصیر شخص متهم را مسلم بدانند. می توانند متهم را مورد شکنجه قرار دهند. پاپ ها توصیه کردند که در امر تفتیش افکار توسل به شکنجه باید آخرین حربه باشد. معمولاً شکنجه عبادت بود از شلاق زدن متهمان سوزانیدن ، کشیدن جوارح از اطراف یا حبس مجرد در سیاه چال های تنگ و تاریک ، پاهای متهم را ممکن بود به آهستگی در روی زغالهای سوزان بریان کنند، او را به سه پایه ای ببندند و دستها و پاهای وی را با طنابهایی که به دور یک چرخ چاه پیچیده شده بود کشند. توقیف اموال مقصر جریمه ای بود که معمولاً در مورد مقصران لجوج از آن استفاده می شد.اسقف رودز لاف میزد که در یک مبارزه علیه  بدعت گذاران حوزه روحانی خویش صدهزار سکه بدست آورده است.افرادی را که تا آخرین لحظه پایداری می کردند و در عقیده خود راسخ می ماندند در میدان عمومی شهر بر روی هیمه آتش می زدند.برای عموم روحانیان ریختن خون ممنوع بود. بنابراین وقتی کلیسا مقصرانی را محکوم ساخته بود تحویل ارتش غیر روحانی می داد. در واقع عمل خودش را منحصر به این می کرد که از حکومت می خواست مجازات مقرر درباره محکومان مجری دارد.و غرض کلیسا آن بود که خون ریخته نشود لذا مجاز بودند که مقصران را زنده در آتش بسوزانند. در عرض هفده سال یکی دیگر از اعمال تفتیش افکار، موسوم به برنارگی،  فقط نهصد و سی تن از بدعت گذاران را محکوم کرد. دلخراش ترین فجایع تفتیش افکار در سیاهچالها صورت گرفت نه بر روی تل هیمه های سوزان. در سال 1212 هانری اسقف استراسبورگ در عرض یک روز هشتاد تن از بدعت گذاران را به قتل رسانید.

نظر مؤلف آن است که تفتیش افکار به اضافه جنگها و آزار صاحبان آرای مختلف عهد خود ما را باید از سیاه ترین لکه های ننگ بر صحایف تاریخ بشری دانست زیرا این همه، معرفِ یک نوع درنده خویی است که نظیرش هرگز از هیچ حیوان درنده ای دیده نشده است. تاریخ تمدن جلد چهارم ، عصر ایمان جلد دوم صفحه های 1043 الی 1053

دیدم که بنا بر نظر محققی سترگ و دانشمندی بزرگ یعنی ویل دورانت کلیسا بر سر دانشمندان و صاحب نظرانی که رأی و نظری دیگر درباره کتاب مقدس داشتند چه آورد و چگونه حمایت خود را از اندیشه و فکرشان نشان داد. آری سوزاندن و کشتن و شکنجه های وحشیانه عکس العمل های کلیسا و مسیحیت تحریف شده برای کسانی بود که جرأت کرده بودند چیزی غیر از ظواهر سخیف و دور از عقل و منطق کتاب مقدس را استنباط نمایند. و زیباتر از هر سخنی کلمات خود ویل دورانت است که از ماجرای تفتیش افکار و انگزیسیون چنین یاد می کند:

ü    سیاه ترین لکه های ننگ بر صحایف تاریخ بشری.

ü    درنده خویی که نظیرش هرگز از هیچ حیوان درنده ای دیده نشده است.

بی مناسبت نمی دانیم که جهت تکمیل بحث سیری هم داشته باشیم به بحث فلسفه اسکولاستیک و یا حاکم مطلق اندیشه های قرون وسطی یعنی تسلط مطلق کلیسا بر عقول و افکار.

در کتاب سیر حکمت در اروپا آقای فروغی چنین می خوانیم:

در قرون وسطی بحث علمی و حکمتی تقریباً یکسره منحصر بود به آنچه در مدارس دیر و کلیسا واقع می شد. از این رو کلیه علم و حکمت آن دوره را اسکولاستیک نامیده اند.( منتسب به اسکولا یعنی دستور اولیای دین مسیح و مدرسه). علم و حکمت اسکولاستیک خصائصی داشته که مختصر آن این است:

v   بطور کلی تحقیقات علمی و حکمتی برای اثبات اصول دین و استوار ساختن عقاید بود نه کشف حقایق.

v   استقلال فکر و آزادی رأی در کار نبود و امر کلاً اتکا بر مندرجات کتب مقدس و استناد به احکام و تعلیمات اولیاء دین بود و هرکس از آن تعلیمات بیرون می شد گرفتار تکفیر و حبس و آزار می گردید. می بایست توبه و استغفار کند و آنچه را گفته و نوشته انکار نماید. و کسانی که بواسطه تخطی از احکام اولیای دین گرفتار عقوبت گردیده یا به قتل رسیده و یا زنده سوزانیده شده اند بسیارند. و همچنین بسیار اتفاق افتاده که کتب و رسائل را بواسطه مخالفت با اصول دین سوزانیده اند پس از آن که اهل تحقیق متوجه تعلیمات حکمای پیشین شدند و آراء ایشان را با احکام اولیاء دین موافق ساختند.     سیر حکمت در اروپا جلد اول صفحات 88 و 89

v   و نیز دورانت در تاریخ تمدن خود چنین گوید: فیلسوف و کشیش ایتالیایی یعنی جوردانو برونو (1600-1548) را به فرمان کلیسا آتش زدند.   جولیوچزاره دانینی (1619-1585) راهب و پزشکی ایتالیایی در شهر تولوز فرانسه پس از قطع زبان سوزانده شد. تاریخ تمدن جلد 5 صفحه 607 و 7 و صفحات 722- 731

و پایان بخش مطالب را از کتاب مارسل کاشن بنام علم نودین انتخاب نموده ایم.

” در این دوره 5 میلیون نفر را بجرم فکر کردن و تخطی از فرمان پاپ بدار آویختند و تا حد مرگ در سیاهچال های تاریک و مرطوب نگه داشتند تنها در سال 1481 تا 1499 یعنی طی 18 سال بنا به دستور محکمه تفتیش 10220 نفر را زنده سوزاندند.6860 نفر را شقه کردند و 97033 نفر را به قدری شکنجه دادند که نابود شدند. تاریخ تحولات اجتماعی جلد 2 ص 143 به نقل از کتاب دو مذهب صفحه 15

آری این است کارنامه سیاه کلیسا و مسیحیت در مواجهه با دانش و دانشمندان و مبلغان و کشیشان مسیحیت دستخورده و ساختگی كه داعيه نجات انسان ها را دارند واقعاً که پرویی هم حدی دارد.

در شماره آینده ان شاء الله درباره بشارات عهدین درباره پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) سخن خواهیم گفت. ان شاء الله