جمعه, می 17, 2024
قلم نوشته

نگرشی بر اختلاط اندیشه های بشری با آموزه های پیامبران الهی – قسمت سیزدهم

در اینجا اجمالا به نظر تنی چند از فقها و بزرگان شیعه در مورد ابن عربی و تعالیم وی می نگریم:

شیخ حر عاملی (صاحب وسائل الشیعه) درباره محی الدّین عربی می گوید که ابن عربی یکی دیگر از کسانی است که صوفیان فریب وی را خورده اند. به نظر وی وضعیت ابن عربی مانند غزالی بلکه به مراتب زشت­تر است؛ شیخ  عاملی مواردی از “سخنان زشت و ناپسندی” که از ابن عربی صادر شده را به عنوان نمونه برشمرده است:

ابن عربی  در کتاب خود ((فتوحات)) در سخنانی طولانی مدعی شده که ۹ بار به آسمان سیر داده شده و چگونگی سیر در آسمان ها در سخنانش به چشم می خورد و از آن بر می آید که وی مدعی مزیّت و برتری بر رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) شده است.

ابن عربی در این کتاب پس از بیان این که در مسیر رفتن به آسمان ها در هر آسمانی یکی از پیامبران را مشاهده کرده و اظهار داشته که ابوبکر را بر عرش دیده است. بدین سان رتبه و جایگاه ابوبکر به ادعای وی بالاتر از جایگاه پیامبر خداست .

وی در کتاب ((فصوص الحکم)) مدّعی شده که این کتاب به املای رسول خدا(ص) است و حضرت بدو فرمان داده تا عیناً عبارات آن کتاب را بنگارد. در صورتی که چنین سخنی با جزم و یقین حکم به بطلان ادعای وی می­شود و مفاسد فراوانی بر آن مترتب خواهد بود.

وی در کتاب ((فتوحات)) روایاتی نقل کرده که قطعاً دروغ هستند و عقل و خرد آن ها را محال می داند و از آن ادعای دانستن علم غیب و گستاخی بر تهمت و افتراء و دروغ، پدیدار است.

او در کتاب یاد شده می گوید: شیطان همه شیعیان به ویژه شیعه امامیه را فریب داده است. در مورد شیعه امامیه گفته است: آنان از جمله کسانی اند که از راه راست منحرف گشته و دیگران را نیز به گمراهی کشانده اند.

ابن عربی  در باب ۷۳ کتاب یاد شده می گوید: فردی شافعی مذهب و عادل به دو تن یکی شافعی مذهب و عادل و یکی از طرفداران رجعت بر خورد به آن دو گفت : من شما را به شکل خوک می بینم و این نشانه میان من و خداست که رافضی (شیعی مذهب) را در این صورت به من نشان می دهد. آن دو با شنیدن این سخن در باطن توبه کرده و از مذهب رافضی (شیعه) برگشتند. آن مرد گفت: اکنون که توبه کردید و از مذهب خویش برگشتید شما را به صورت انسان دیدم. آن دو نیز بدان اقرار کرده و از سخن آن مرد شگفت زده شدند.

شارح کتاب ((فصوص)) از ابن عربی نقل کرده که مدت ۹ ماه بی آن که غذایی بخورد خلوت گزینی اختیار نموده پس از آن دستور یافت از آن جا خارج شود و بدو مژده داده شد که خاتم ولایت محمّدی است بدو گفته شد: دلیلشان این است که علامت و نشانه ای که بین این دو کتف پیامبر(ص) قرار داشت، دلیل بر خاتمیت نبوت آن حضرت بود و همان علامت میان دو کتف شماست که دلالت دارد تو خاتم ولایت هستی و این سخن، صرفاً ادعایی بیش نبود و همان گونه که پی بردید چنین سخنی با جزم و یقین دروغ است.

دقت کنیم که ادعای خاتمیتِ ولایت محمّدی برای ابن عربی نشانه بارزی است از انکار ولایت مطلقه ی حضرت مهدی علیه السّلام چه در زمان غیبت و چه در زمان ظهور ایشان، و بی تردید نشانه ی غیر شیعی بودن این مدعیان …

شیخ عاملی ادامه می دهند که در کتاب ((الفواتح)) از او نقل شده که گفت: قطبی ((غوث)) نامیده می شود، مورد توجه حق تعالی بوده و در هر زمان شخص خاصی است و نیز گفته: خلافت دارای ظاهر و باطن است و ابوبکر و عثمان و معاویه و یزید و عمر بن العزیز و متوکل عبّاسی را از جمله کسانی شمرده که ظاهر و باطن خلافت را جمع کرده بودند و شافعی را از شخصیّت های بزرگ به شمار آورده است.

از تحقیق و بررسی در راه و روش و کتب و آثار وی بر می آید که با مذهب شیعة امامیه در تضاد است و خود به طور کامل از راه و روش شیعیان بیرون است.

با تحقیق و بررسی کتب شیعه نیز به همین نتیجه می توان رسید. چنان که در مورد غزالی گذشت ولی با این همه ملاحظه می کنید که صوفیان [حتی آنانکه ادعای تشیع دارند] به سخنان این دو، سخت معتقد و پای بند بوده و نسبت به آن دو خوش بین اند و از آنها پیروی می کنند. و الله اعلم.( http://www.ebnearabi.com)

محدث بزرگ میرزا حسین نوری طبرسی (استاد مرحوم کاشف الغطاء،  آقا بزرگ طهرانی،  محدث قمی و…) در “خاتمه المستدرک(ج 2 ص 239 و240) ضمن بیان شرح حال ملاصدرا ، بیان می کند که وی (ملاصدرا) از ابن عربی بسیار تعریف کرده است ولی توجه نکرده است که ابن عربی از علمای عامه بوده و از نواصب. ابن عربی نیز همانند برخی دیگر از علمای اهل سنت ، به امام مهدی(عج) اشاره کرده است ولی این دلیلی بر رفع نصب وی نیست.

شیخ علی نمازی شاهرودی در ” مستدرک سفینه البحار ” ج 7 ص 144 – 145 می گوید: «ابن عربی ، او محی الدین ، صاحب فتوحات مکیه و فصوص می­باشد . وی از ارکان متصوفه می­باشد و صاحب ادعاهای فاسد و سخنان گمراه کننده می­باشد که برخی از آنان را در کتابمان ” تاریخ فلسفه و تصوف ” بیان کرده­ایم. برخی از آنان در ماده “حیی” به عنوان محی الدین بیان شد . وی در سال 638 ه.ق مرد. مذمت­ها و خرافیاتی برای وی می­باشد همچنان که در ” بحارالانوار ” آمده است …».

در دیداری که دکتر احمدی رئیس سازمان مطالعه و تدوین کتاب‌های علوم انسانی دانشگاه‌ها «سمت» با آیت‌اللَه العظمی سیستانی داشته، این مرجع تقلید با ابراز نگرانی از وضعیت علوم انسانی در کشور ایران، از تدریس فلسفه ملاصدرا و ترویج آرای محی‌الدین ابن عربی انتقاد و بر ضرورت اصلاح این رویکرد تاکید کرده است.
به گزارش مشرق، قسمتی از متن گزارش این دیدار که به نقل از دکتر احمدی توسط سایت ابن عربی منتشر شده است به قرار زیر است:

«… حضرت آیت‌اللَه سیستانی که پیدا بود از پیچیدگی، دشواری و اهمیت علوم انسانی و پیوند آن با مسائل اسلامی نیک آگاه و سخت نگرانند و برای هشدار دادن به ما و مسئولان ذی‌ربط احساس مسئولیت می‌کنند … فرمودند: نتیجه بحث و بررسی و دگرگونی در علوم انسانی باید این باشد که در قالب عمل و اجرا درآید و از طریق دانشگاه‌ها به سرتاسر جامعه سرایت کند و تحول‌ساز باشد وگرنه چه فایده‌ای دارد؟ مثلا تدریس فلسفه که عموما هم تدریس فلسفه ملاصدراست و آن هم با آرای منحرف محی‌الدین آمیخته است و در باب معاد هم مشکل دارد چه نتیجه‌ای دارد؟»

 آیت الله سید حسن صدر در ” تکمله امل الآمل ” ص 183و 184 می فرماید: کجاست مکان آنان از علمای ما ؟ و آیا در میان ما کسی وجود دارد که به وحدت وجود معتقد باشد مگر اینکه قائل آن صوفی می باشد . پس کتب “منازل السائرین”  و “رسائل قشیریه”  و  “رسائل ابن عربی” و حلاج و جنید و عطار و خواجه عبدالله و امثال آنان را مطالعه کن . آنان از صوفیه اند.

 ایشان به صراحت مکان علمای بزرگ شیعه را از افرادی همچون ابن عربی و حلاج و غیره جدا می داند و اینان را مدعیان وحدت وجود و صوفیه معرفی می کند . ایشان مدعیان وحدت وجود را نیز شیعه ندانسته بلکه از صوفیه می داند.

مرحوم سید محمد کاظم یزدی در «عروه الوثقی» قائلین به وحدت وجود ملتزم به لوازم فاسد مذهبشان را نجس دانسته است. عروه الوثقی،۱/۱۴۵، مسأله۱۹۹.

دقت کنیم  اگر وحدت وجود عقیده سالمی بود هرگز ممکن نبود که التزام به لوازم آن موجب کفر و نجاست باشد.

حضرت آیت الله العظمی حاج شیخ جواد تبریزی:

نظر ما با نظر صاحب عروه در این مسئله موافق است با مختصر تفاوتی که چندان دخل در مطلب ندارد. و الله العالم.

حضرت آیت الله العظمی حاج سید محمد وحیدی:

بسمه تعالی، نظر ما در این مسئله با مرحوم سید موافق است.

حضرت آیت الله العظمی حاج شیخ حسین نوری همدانی:

بسمه تعالی؛ و اما مجسمه و مجبره و وحدت وجود صوفیه در صورتی که متوجه و ملتزم به لوازم مذهب خود باشند نجس می باشند. ولی اگر مانند بسیاری از عوام آن ها که متوجه و ملتزم به لوازم مذهب خود نمی باشند محکوم به طهارت هستند.

حضرت آیت الله  العظمی وحید خراسانی:

این سنخیتی که بین علت و معلول قائلند باطل است، وحدت وجود و موجود از ابطل اباطیل است و کفر محض است.

ما امام صادق را نشناختیم، اگر جعفر بن محمد را می شناختیم، دنبال این و آن نمی رفتیم … (تنقیح۲/۸۲)

“وحدت وجود … گاه به معناى وحدت مصداق وجود است به این معنا که در عالم هستى وجودى جز خدا نیست و همه چیز عین ذات اوست این سخن مستلزم کفر است و هیچ یک از فقها آن را قبول نکرده اند”

حضرت آیت الله  العظمی مکارم شیرازی:

بسمه تعالی وحدت وجود معانی متعددی دارد، آنچه به طور قطع باطل و به عقیده ی همه ی فقها موجب خروج از اسلام است، این است که کسی معتقد باشد خداوند عین موجودات این جهان است (تعلیقات احقاق الحق۱/۱۸۳ ـ ۱۸۵) و خالق و مخلوق و عابد و معبودی وجود ندارد همانطور که بهشت و دوزخ عین وجود اوست و لازمه ی آن انکار بسیاری از مسلمات دین است، هرگاه کسی ملتزم به لوازم آن بشود خارج از اسلام است و غالب فقهای معاصرـ اعم از احیاء و اموات (رضی الله عنهم) این موضوع را پذیرفته و در حواشی عروه، به آن اشاره کرده اند.

حضرت آیت الله العظمی سیستانی

متن سوال و پاسخ حضرت آیت الله سیستانی چنین است:
سوال: با توجه به مطالب منسوب به حضرتعالی در بعضی از سایت‌ها مبنی بر تایید (عرفان صاحب فصوصی) تقاضا می‌شود نظر شریف را در این رابطه اعلام فرمایید.


پاسخ: بسمه تعالی. این‌جانب در ارتباط با معارف اعتقادی به روش اکابر علمای امامیه (قدس الله اسرارهم) که مطابق با آیات قران کریم و روایات اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم‌السلام) می‌باشد معتقد بوده و روش فوق الذکر را تایید نمی‌نمایم.

دقت کنیم که بی شک متخصص در فقه و کلام و عقاید عقلی و برهانی واقعی، مراجع عالیقدر می باشند که سالها زحمت کشیده و در فضای قرآن و تعالیم معصومین علیهم السلام نفس کشیده اند، نه آنان که اصل را بر تعالیم وارداتی غیر توحیدی گذاشته اند و سعی می کنند با تاویل و توجیه آیات قرآن و روایات معصومین علیهم السلام، آیات و روایات را موافق باورهای خود جلوه دهند …

لیکن با تبلیغات هدفمند برخی هر کس را که مخالف تعالیمی از قبیل وحدت وجود و موجود باشد غیر متخصص و هر کس را که موافق باشد متخصص معرفی می کنند. چنانکه علامه‏ جعفری می‏فرماید:

اگر اصل را با وجود و موجود را واحد شخصی عقیده کردی، اعلم دورانی اگر چه الف را از باء تشخیص ندهی… و بالعکس، اگر راجع به وحدت موجود اظهار نظر کنی، جاهل‏ترین مردمی اگر چه اعلم دوران باشی! (مبدأ اعلی /۱۰۸ و ۱۱۱)

برخی از محققین نیز با ارائه ی مستنداتی بر این عقیده اند که اساسا ابن عربی از درون دنیای یهودیت و مسیحیتِ به ظاهر متحد شده با محوریت عرفان وحدت وجودی موجودی کابالا (جهت مقابله با اسلام)، مامور بود تا باورهای مسلمانان را به پرتگاه وحدت وجود و موجود سوق دهد تا هدف نهایی اربابان یهودی و مسیحی اش یعنی انهدام اسلام محقق شود؛ در این زمینه به نوشتارهای استاد مرتضی رضوی از جمله کتاب «محی الدین در آئینه فصوص» رجوع شود …

قابل توجه است که مشابه همین باور در مورد پولس- که یک یهودی بود و ناگهان با ادعای یک مکاشفه خود را منتخب عیسی مسیح معرفی کرد- وجود دارد؛ یعنی پولس با ماموریت از جانب اربابان یهودی، تعالیم توحیدی عیسی مسیح را از مسیر الاهی خارج کرد …

ادامه دارد …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *